من هماندم که با تو پیوستم
مهر از هرچه جز تو بگسستم
تا گشادم بکوی عشقت پای
رفت تقوی و دانش از دستم
بگسستم ز خویش و بیگانه
روز اول که با تو دل بستم
هیچ طرفی نبستم از عشقت
غیر ازین کو دو کون بگسستم
چونکه نتوانم از تو دل برداشت
بر جفای تو نیز دل بستم
ساغرم گر دهی و گر ندهی
که ز چشمان مست تو مستم
گفته بودی ز چیست خستگیش
خستگیهای چشم تو خستم
بسته تر شد ز پیچش زلفت
کو امید خلاص ازین شستم
فیض چون زلف تست کافر اگر
یکسر موی از غمت رستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساس عمیق عشق خود نسبت به معشوق میپردازد. او در ابتدای رابطهاش با معشوق، از دیگران جدا شده و به عشق او پای میگذارد. دانش و تقوا را از دست داده و فقط به عشق او فکر میکند. شاعر به این نکته اشاره میکند که نه تنها نمیتواند از عشق معشوق دست بکشد، بلکه حتی به خوبی از خیانت و عذابهایی که ممکن است در این رابطه پیش بیاید، آگاه است. او به زیباییهای معشوق اشاره کرده و نشان میدهد که حتی در سختیها و مشکلات عشق، همچنان به او وابسته است و تحت تأثیر زیباییهای او قرار دارد. در نهایت، عشق را به نوعی درد و رنج تعبیر میکند که نمیتواند از آن رها شود.
هوش مصنوعی: من در لحظهای که به تو پیوستم، از هر چیزی جز تو جدا شدم و فقط به محبت تو پرداختم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به سوی عشق تو قدم گذاشتم، تقوا و دانش از من دور شدند.
هوش مصنوعی: در روز اولی که عاشقت شدم، از خودم و از دیگران جدا شدم.
هوش مصنوعی: من هیچ عهد و پیمانی از عشق تو با کسی نبستم، جز این که دو جهان را از هم جدا کردم.
هوش مصنوعی: زمانی که نتوانم از تو دل بکنم، بر بیرحمی تو هم دلم را بستهام.
هوش مصنوعی: اگر جرعهام را بدهی یا ندهی، من به خاطر چشمان خمار تو مجنونم.
هوش مصنوعی: به من گفته بودی که علت ناراحتیات چیست، حالا خودم از خستگیهای چشمان تو خستهام.
هوش مصنوعی: پیچ و تاب زلف تو باعث شده که امید رهایی از این درد و رنج بیشتر من ناامید شود.
هوش مصنوعی: فتوا و رحمت خداوند همانند زلف توست؛ اگر من به طور کامل از غمت آزاد شوم، همچون رستم قهرمان خواهم بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نقش این کارنامه میبستم
تیر بوسید خامه و دستم
دوش در خواب دیو شهوت را
زیور دختری گسستستم
بیشک امروز شحنهٔ احداث
خواهد انصاف و من تهیدستم
جز به سعی تو دفع میناید
[...]
خواندم و سرّ هر ورق جستم
چون تورا یافتم ورق شستم
تو بلندی عظیم و من پستم
چکنم تا به تو رسد دستم
تا که سر زیر پای تو ننهم
نرسم بر چنان که خود هستم
تا چنین هستیی حجابم بود
[...]
بی خبر گشت عقل سرمستم
بیخود از جای خود برون جستم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.