هر رنج که میرسد بجانم
از خود رسدم اگر بدانم
از هیچکسم شکایتی نیست
از خویش بخویش در فغانم
بر من ازمن غمست و محنت
از بود و نبود خود بجانم
درد دل من ز غیر من نیست
خود درد دل و بلای جانم
خود سد ره سلوک خویشم
خارم که بپای خود نهادم
خار پای خودم که با خود
یک گام شدن نمیتوانم
بار دوش خودم که بر خود
پیوسته چو با خودم گرانم
از خویش اگر خلاص گردم
آن کو در وهم ناید آنم
چون فیض ز خویش اگر رهیدم
فرمان ده هفت آسمانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عمیقترین درد و رنجهای درونی فرد است. شاعر از نارضایتی خود از خویشتن سخن میگوید و بیان میکند که رنجهایی که متحمل میشود، ناشی از خود اوست و هیچکس دیگر را عامل آنها نمیداند. او احساس میکند که خود به مانعی در مسیر سلوک و رشد روحیاش تبدیل شده و نمیتواند از بند خود رهایی یابد. در نهایت، او به نوعی به فیض و رهایی از خود希望 دارد که ممکن است منجر به رسیدن به مقام و مرتبه بالا در عالم وجود شود.
هوش مصنوعی: هر درد و رنجی که به من میرسد، از خودم ناشی میشود اگر بدانم.
هوش مصنوعی: من به هیچکس شکایت ندارم و حتی خودم نیز از خودم ناراضی هستم و در درونم ناآرامی وجود دارد.
هوش مصنوعی: غم و درد بر من سنگینی میکند و این به خاطر وجود و عدم خودم آزارم میدهد.
هوش مصنوعی: درد و رنجی که من دارم، از کسی غیر از خودم نیست. این درد و مشکلات، خود من را ناراحت و پریشان کردهاند.
هوش مصنوعی: من خودم مانع راهی هستم که باید در آن پیش بروم، خودم باعث دردسر و مشکلاتم شدهام.
هوش مصنوعی: من حتی نمیتوانم با خودم یک قدم بردارم، در حالی که خار پای خودم مانع من است.
هوش مصنوعی: تجربههایی را که به دوش خودم دارم، به صورت سنگینی حس میکنم، زیرا این بارها همیشه با من هستند.
هوش مصنوعی: اگر از خودم رها شوم، به حقیقتی میرسم که حتی در خیال هم نمیتواند به ذهنم برسد.
هوش مصنوعی: زمانی که از لطف و کرامت خود آزاد شوم، به من فرمان بده تا هفت آسمان را در اختیار داشته باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
از بهر چه این کبود طارم
پر گرد شده است باز و مغتم؟
زیرا که درو خزان به زر آب
بر دشت نبشت سبز مبرم
گشت آب پر از تم و کدر صاف
[...]
آمد رمضان بخیر مقدم
دیشب بسلام خان اعظم
جمشید زمان سکندر وقت
مقصود وجود نسل آدم
ای امر تو چون نفاذ تقدیر
[...]
مرداد مهست سخت خرم
می نوش پیاپی و دمادم
از گردون طبع خاک پر تف
وز باران چشم ابر پر نم
بر دشت لباسهای رو نیست
[...]
ای چهرهٔ تو چراغ عالم
با دیدن تو کجا بود غم
شد خلد به روی تو سرایم
بی روی تو خلد شد جهنم
ای شمسهٔ نیکوان به خوبی
[...]
ای زرین نعل آهنین سم
ای سوسن گوش خیزران دم
ای باد صبا گرفته در گل
با آتش تو چو ساق هیزم
سیر تو به گرد خط ناورد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.