تا جان نشود ز این و آن فرد
بر دل نشود غم جهان فرد
تا دل نشود بعشق او جفت
جان کی گردد در این و آن فرد
در آتش عشق تا نجوشی
جان می نتوان فدای آن کرد
بیدردی از آن تمام دردی
در دست دوای مرد بیدرد
درد است دوای هر فسرده
بفروش متاع جان بخردرد
تا مرد زنان و رهزنانی
در راه خدای نیستی فرد
بزدای ز دل غبار کثرت
بنگر بجمال واحد فرد
کی فیض رسد بگرد مردان
تا زو باقیست ذرهٔ گرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عمیق مفاهیم عشق و ارتباط انسان با حقیقت و هستی میپردازد. شاعر میگوید تا زمانی که انسان جان خود را از تعلقات دنیوی و دیگران جدا نکند، نمیتواند غمهای جهان را در دل نداشته باشد. برای رسیدن به عشق واقعی، دل باید با عشق خداوند جفت شود و بدون این عشق، جان نمیتواند در دنیای مادی بماند.
شاعر تأکید میکند که آتش عشق باید درون انسان بجوشد تا جان بتواند برای آن فدای عشق شود. بیدردی در حقیقت نشانهای از عدم درک درد و رنج واقعیست و دردی که در زندگی حس میشود، در واقع داروی بیدردی است. بدین ترتیب، درد برای روح انسان ضروری است.
شاعر همچنین به این نکته اشاره دارد که انسانها باید از کثرت و تعلقات دنیوی رها شوند تا بتوانند به زیبایی واحد و حقیقت نزدیکتر شوند. تنها با پاک کردن دل از غبار تعلقات میتوان به جمال واحد دست یافت و در این مسیر، انسانها باید در کنار یکدیگر و با یاد خداوند حرکت کنند تا به فیض و حقیقت برسند.
هوش مصنوعی: تا وقتی که جان انسان از دنیای دیگر جدا نشده، غم و اندوه این جهان بر دلش تاثیر نخواهد گذاشت.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل انسان عاشق او نشود، چگونه میتواند به دیگران ارتباط برقرار کند و با آنها یکی شود؟
هوش مصنوعی: برای فدای جان خود در مسیر عشق، باید به مرحلهای از شور و شوریدگی رسید که همچون آتش درونی بجوشی و شعلهور شوی. بدون این تجربه عمیق، نمیتوانی جانت را به عشق تقدیم کنی.
هوش مصنوعی: شخصی که احساس درد و رنج نمیکند، آرامش و آسایش از دردهای دیگران را درک نمیکند. کسی که خودش دردی را تجربه نکرده، نمیتواند به درستی به درد دیگران به عنوان یک دارو کمک کند.
هوش مصنوعی: درد، درمان هر چیزی است که خشک و بیروح شده باشد. برای اینکه روح انسان را زنده کنی، باید جان خریدارهای درد را بشناسی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که مردان و زنان و دزدان در مسیر خدای نابود شده وجود دارند، هیچ چیز ثابت و مشخصی در زندگی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: از دل خود ناخالصیهای متنوع را پاک کن، و با چشم دل به زیبایی یگانه و بینظیر نگاه کن.
هوش مصنوعی: تا زمانی که ذرهای از گرد و غبار وجود دارد، چه زمانی برکات در کنار مردان صالح به ما میرسد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دور وی چنین بود که رعناست
طیره شده و روان پر درد
یک روی ز شرم دوستان سرخ
یک روی ز بیم دشمنان زرد
ای در دل عاشقان تو درد
و ای چهره دوستان تو زرد
از جمله عاشقان منم طاق
وز باره نیکوان توئی فرد
سر برزند از غم تو هر شب
[...]
ای مانده من از جمالِ تو فرد
هجرانِ تو جفتِ محنتم کرد
چشمیست مرا و صدهزار اشک
جانیست مرا و یک جهان درد
گردونِ کبودپوش کردهست
[...]
گر بنده نظامی از سر درد
در نظم دعا دلیریی کرد
امروز که باده می توان خورد
یک هفته بهانه می توان کرد
هان تا به موافقت برآریم
از مغزِ خمِ گرفته سر گرد
هر کو سرِ پایِ خم ندارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.