گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فیاض لاهیجی

ای برادر با تو گویم شرح عشق و عاشقی

تا نپنداری که این کار مزیح است و فسوس

عشق را اهل غرض وسواس گفتند و مرض

کش مداوا کار بقراطست و یا جالینیوس

راست گفتند این مرض باشد ولی عشقی که هست

مایة آمیزش دامادِ شهوت با عروس

گر به نام عشق خواند این مرض را جاهلی

تاج شاهی نیز همنامست با تاج خروس

گر بود در اصلِ خواهش مشتبه هم عیب نیست

گونة خورشید می‌ماند به رنگ سندروس

ور شمارد هم کسی زاقسام عشقش دور نیست

در شمار پهلوانان رستمست و گیو و توس

عشق روحانی‌ست بیرنگی زهر آلایشی

عشقِ شهوت نیست جز سرمایة آغوش و بوس

عشق شهوت‌دان که مجبولی تو در اخفای آن

عشق روحانی زند بر بام گردون طبل و کوس

در حقیقت عشق نبود غیر میل اتّحاد

میل سعدان با سعود و میل نحسان با نحوس

عاقبت عاشق شود در خاصیت معشوق محض

زانکه باشد این سلوک نفس نه لهو و فسوس

اتحاد عقل و معقولست و داند صدق این

هر که دارد در تعقّل مذهب فرفوریوس

هیأت اخلاق معشوقست علم عاشقان

بر مثال علم هیأت صنعت بطلیمیوس

فرض‌ها دارند با خود در قیاسات وصال

فرض‌هایی کش ندارد در اُکّر تامسطیوس

قطره‌ای از جویبار عشق و صد دریای عقل

یک پیاده رستم و سیصد سوار اشکبوس

عشق روحانی اگر خواهی ز قرآن یاد گیر

نیست شرح عشق روحانی در ارشاد و دروس

نه، غلظ گفتم که مطلب از همه عشقست عشق

ورنه کار شرع و دین بازیچه بودی و فسوس

وعدة فردوس و قصر حور دانی بهر چیست؟

تا خدا را دوست دارد مرد در ضرّاء و بؤس

زاهدان بهر خدا ترک هوا کی می‌کنند

گر بدانند اهل جنّت ماکیانند و خروس؟

گرنه ناز و نعمتستی چه خرابه چه بهشت

ورنه عیش و عشرتستی چه هری گیر و چه طوس

خواهش طفلان پدر را نیست جز بهر مویز

مرد دانا خوب می‌فهمد زبان چاپلوس

عشق را از ما سوی غیر از خدا منظور نیست

خواه معشوق تو هندی باش و خواهی روم و روس

عشق اگر نبود ندارد فرقی از تسبیح سبز

گر تراشد سبحة صد دانه کس از آبنوس

عشق انتاج ار نباشد در قیاسات نظر

منطقی را بحث نبود از قضایا و عکوس

نفس نامردست او را در غرض‌ها ره مده

چهرة زن را نمی‌زیبد به جز رنگ عبوس

لذت نفسی و عقلی را زهم فرقی بکن

گرچه بس دور است این را میده‌دان آنرا سبوس

هر که از معشوق جز معشوق دارد در نظر

آن‌ چنان باشد که از ماهی نداند جز فلوس

گرم گردیدن به آتش غیر آتش گشتن است

گر توانی فرق کردن بر تمیز تست بوس