مستی مدام جام هوس میدهد مرا
گر دم زنم به دست عسس میدهد مرا
صیّاد را چو نالة زارم اثر کند
از قید دام سر به قفس میدهد مرا
شان و شکوه عهد سلیمانیم گذشت
موری کنون به باد نفس میدهد مرا
ناز زمانه بهر غمی تا به کی کشم
این جام آرزو همه کس میدهد مرا
سیمرغ پر شکستة اوج قناعتم
گردون فریب بال مگس میدهد مرا
من آن نیم که گرد پی کاروان خورم
گاهی فریب ناله جرس میدهد مرا
فیّاض اگر عنان نکشم طبع شوخ من
چون شعله سر به خار و به خس میدهد مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.