نو خط من کرده است عزّت نخجیر من
سلسلة عنبرین ساخته زنجیر من
کام حلاوت کشم، طعم هلاهل گرفت
لعل که شکّر فکند در قدح شیر من؟
حکمت یونان چکد گر ز لبم دور نیست
خون فلاطون خورد نالة شبگیر من
بر لب خاموش من شکوه درآید به جوش
در پس نُه پردهدار گوش به تقریر من
دم ز فلاطون زند صورت خمخانهام
مدرس اشراق گشت مجلس تصویر من
عاشق و معشوق راهست ز هم فیضها
آنکه مرید منست هست هم او پیر من
رنگ تغافل شکست دوش ز بیتابیم
بیسببی هم نبود این همه تغییر من
تا نشوی رام من رام نگردم به تو
هست مسخّر شدن مایة تسخیر من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.