بَدَم با نالة بلبل دل افسردهای دارم
به طبعم میخورد گل، خاطر آزردهای دارم
نگاه گرم میخواهم که آتش در دل افروزد
که عمری شد درین خلوت چراغ مردهای دارم
خرامی سوی من هم ای نسیم وعده عمری شد
که بر شاخ تمنّا غنچة پژمردهای دارم
نه آب از خضر میخواهم نه می از پیر میخانه
کف خونابه از داغِ دل افشردهای دارم
ز کوته کردن دست از سر خوان تمنّایش
لبی صد زخمِ دندانِ ندامت خوردهای دارم
به دل از عشوة جانان نه صبرم ماند و نه طاقت
درین منزل متاع سیل حسرت بردهای دارم
به زر آسان نگردد کار ورنه غنچه میداند
که من هم از دل صد پاره مشت خردهای دارم
چه حسرتها ازو خوردم ندامتها ازو بردم
همین باشد که از وی خوردهای یا بردهای دارم
نه از دل ناله میجوشد، نه لب خونابه مینوشد
دگر فیّاض خوش هنگامة افسردهای دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز بیپروایی چشمت دل آزردهای دارم
لبت هرگز نمیگوید نمکپروردهای دارم
دماغ من پر است از بوی آن گل، کس چه میداند
که در ویرانهٔ خود، گنج بادآوردهای دارم
امینی نیست غیر از خاک این گلشن که بسپارم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.