تا قیامت خویشتن را از خرد بیگانه دید
گردش چشمی که امشب زاهد از پیمانه دید
تا ابد از ذوق مستی یاد هشیاری نکرد
جانب هر کس که چشم مست او مستانه دید
تا نمیسوزی تمامی کی تلافی میشود
این همه گرمی که امشب شمع از پروانه دید
چشم او بیگانه است اما نگاهش آشناست
آشنایی میتوان از مردم بیگانه دید
بادة شوق تو نه فیّاض را بیتاب داشت
هر که لب تر کرد ازین می خویش را دیوانه دید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.