نه همین دل در برم چون مرغ بسمل میجهد
هر سر مو زاضطرابم چون رگ دل میجهد
آنچنان آمادة زخمم که هر گه در خیال
یاد آن مژگان کنم، خون از رگ دل میجهد
بسکه میپیچد غبار خاطرم بر دود آه
گردباد از شرم من منزل به منزل میجهد
مینهد عمدا به قصد سینة من در کمان
هر خدنگی کز کمان غمزه غافل میجهد
قتل عاشق دهشتی دارد که از تأثیر آن
تا ابد دل در بر شمشیر قاتل میجهد
درد بیمار تب غم را مداوا مشکل است
ای طبیب اینجا مرا نبض و ترا دل میجهد
میجهد از بزم ما پیوسته فیّاض از هراس
آن چنان کز صحبت دیوانه عاقل میجهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.