چه حدِّ غنچه که در پیش یار خنده کند
گل تبسّم او بر بهار خنده کند
به فصل گل ز میم توبه میدهد زاهد
کجاست شیشه که بیاختیار خنده کند
به روی من گل بختی نکرد خنده ولی
به تیرهبختی من روزگار خنده کند
لب تبسّم برقی ندیدهام افسوس
نشد که خرمن ما یک شرار خنده کند
ملال میچکد از زهر خندهام فیّاض
کجاست گریه که بر من هزار خنده کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.