چون در آیینه نظر آن مه دیرینه کند
خال را مردمک دیدة آیینه کند
چه توقّع دگر از عمر، جوانی چو نماند
شنبة ما چه گلی کرد که آدینه کند!
لذّت آنست که هرگز نپذیرد تغییر
تا کی این جامه شود پاره و کس پینه کند!
تا ابد کشتِ محبّت نکشد منّت ابر
سایه گر تیغ تو بر مزرعة سینه کند
حسرت روز فزونی به کف آور فیّاض
غم فردای تو تا کی هوس دینه کند!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.