سر رفت و داغ عشق بتان از سرم نرفت
تن خاک گشت و خلعت غم از برم نرفت
از داغ دل سیاهی دیرینه برنخاست
این تیرگی ز ناصیة اخترم نرفت
چون تیغ کار کرده که افتد ز آب و تاب
آبم تمام رفت ولی جوهرم نرفت
در موجخیز لجّة عشق تو بارها
کشتیِّ دل شکسته شد و لنگرم نرفت
صد بار سوخت آتش عشقم به امتحان
یاقوتوار آب تو از گوهرم نرفت
خود را بسی به صیقل روشنگران زدم
گرد ملال از آینة منظرم نرفت
فیّاض کمعیاری نقد وفا ببین
گشتم به دهر دست بدست و زرم نرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.