جلوة قد تو از چاک دل ما پیداست
این شکافیست که تا عالم بالا پیداست
گرچه از ناز ز هر دیده نهان میگردی
عکس روی تو در آیینة دلها پیداست
حسن لیلی مگر از پرده برآمد، که دگر
پی دیوانگی از دامن صحرا پیداست
کشتی ما که سلامت رویش در خطرست
عاقبت خیریش از سوزش دلها پیداست
چشم حیران خبر از جلوة پنهان دارد
معنی این سخن از صورت دیبا پیداست
ظرف پر نیست میّسر که تراوش نکند
قطره همچشمی دریاش ز سیما پیداست
هیچکس آتش پنهان نتوانست افروخت
عشق پوشیده مدارید که پیدا پیداست
قتل پنهانی من نرگس مخمور ترا
هست از هر مژه پیدا و چه رسوا پیداست
مهربانی طبیب آینة حال نماست
شدّت این مرض از رنگ مسیحا پیداست
گر بر آیینة امروز نظر بگشایی
بیکم و بیش درو صورت فردا پیداست
زود رفتی ز در میکده بیرون فیّاض
از تو در مجلس این دردکشان جا پیداست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.