بتا از کجرویهایت شکایت
ولی با کس نگویم این حکایت
اگر در کلبه فایز نهی گام
کنم جانم نثار خاک پایت
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
بتا از کجرویهایت شکایت
ولی با کس نگویم این حکایت
اگر در کلبه فایز نهی گام
کنم جانم نثار خاک پایت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو صافی گشت شهر و آن ولایت
از انجا سوی ری آورد رایت
جهان بیرون مباد از حکم و رایت
زمین خالی مباد از خاکِ پایت
پدر بگشاد راهش در هدایت
به پیش او فرو گفت این حکایت
ندانستند قدر فضل و رایت
وگرنه سر نهادندی به پایت
به دیدار تو مشتاقم به غایت
ندارد آرزومندی نهایت
اگر خواهی توانی تافت بر ما
عنانی از سر لطف و عنایت
بیا بنشین دمی با ما چنان کن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.