گنجور

 
فصیحی هروی

هرگز مباش آتش سوزان سپند باش

خود را بسوز و دفع هزاران گزند باش

چون شعله سرمکش که برآرند از تو دود

شو خاک راه و در دو جهان سربلند باش

آزاده زی و صید غزالان درد را

چون طره نگار سراسر کمند باش

گر عافیت بسوخت ترا شکر غم بگوی

ممنون بخت و طالع ناارجمند باش

زین دوستان دشمن و زین دشمنان دوست

گاهی سرشک حسرت و گه زهر خند باش

زهر هلاهلی تو فصیحی ولی ز دور

در کام دشمنان هوس دوست قند باش