هرگز مباش آتش سوزان سپند باش
خود را بسوز و دفع هزاران گزند باش
چون شعله سرمکش که برآرند از تو دود
شو خاک راه و در دو جهان سربلند باش
آزاده زی و صید غزالان درد را
چون طره نگار سراسر کمند باش
گر عافیت بسوخت ترا شکر غم بگوی
ممنون بخت و طالع ناارجمند باش
زین دوستان دشمن و زین دشمنان دوست
گاهی سرشک حسرت و گه زهر خند باش
زهر هلاهلی تو فصیحی ولی ز دور
در کام دشمنان هوس دوست قند باش