کسی در این چمن اسرار رنگ و بو فهمید
که شوخ چشمی مرغان هرزهگو فهمید
برو مسیح و بیاسا که سر داغ مرا
کسی که لاله این باغ شد نکو فهمید
کند چو دایره سر در سجود پا فرموش
کسی که قیمت یک گام جست و جو فهمید
چنان به دور تو رسوای خاص و عام شدیم
که راز باده ما ساغر و سبو فهمید
غریب وادی ایمن چرا ز رشک نسوخت
که دود شعله درین دیر گفتگو فهمید
نخست حرف فصیحی ز درس ما اینست
که هر که هیچ نفهمید جمله او فهمید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.