گنجور

 
فرخی سیستانی

گفتم چو به گرد سمنت سنبل کاری

دعوی ز دلم بگسلی ای ترک حصاری

دعوی تو ای ترک فزونتر شد تا تو

گرد سمن تازه همی سنبل کاری

دعوی توزینگونه نبوده ست ونبوده ست

از عشق تو اندر دل من چندین زاری

امروزهمه حال دگر گشت و بتر گشت

فردا نه عجب باشد اگر زین بتر آری

تا ترک سمن عارض بودی نه چنین بود

امروز چنین شد که بت مشک عذاری

با عارض ساده ز در دیدن بودی

با خط دمیده ز در بوس و کناری

تا من بزیم چنگ ز تو باز ندارم

دانم که سه بوسه تو زمن باز نداری

جان و دل و دین را به کنار تو گذارم

تاتو به کنار خودم از مهر گذاری

من با توهمی از در یاری به در آیم

شاید که تو آیی ز درم از در یاری

نازاز تو سزد برمن مسکین که توایدون

باطره مشکین وخط غالیه باری

باطره مشکین همگی فتنه چینی

با غالیه گون خط سیه شور تتاری

 
 
 
فرخی سیستانی

ای باد بهاری خبر از یار چه داری

پیغام گل سرخ سوی باده کی آری

هم ز اول روز از تو همی بوی خوش آید

گویی همه شب سوخته ای عود قماری

زلف بت من داشته ای دوش در آغوش

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
قطران تبریزی

ای آنکه تو بر ساعد اقبال سواری

ای آنکه تو بر مرکب فرهنگ سواری

آرام دل شهری و کام دل شاهی

خورشید بزرگانی و امید تباری

نام تو جوانشیر نه بیهوده نهادند

[...]

مسعود سعد سلمان

گرد باد خزان کرد به ما به رحیل آری

وز لشکر نوروز برآورد دماری

دارم چو تو بت روی و دلارام نگاری

سازم ز جمال تو من امروز بهاری

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
سنایی

با چشم چو بحرم ز گهر خنده نگاری

با عیش چو زهرم به شکر بوسه شکاری

برگرد بناگوش چو عاجش خط مشکین

چون دای رخ کز شب بکشی گرد نهاری

خورشید نماینده بتی ماه جبینی

[...]

مولانا

ای جان گذرکرده از این گنبد ناری

در سلطنت فقر و فنا کار تو داری

ای رخت کشیده به نهان خانه بینش

وی کشته وجود همه و خویش به زاری

پوشیده قباهای صفت‌های مقدس

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه