گفتم چو به گرد سمنت سنبل کاری
دعوی ز دلم بگسلی ای ترک حصاری
دعوی تو ای ترک فزونتر شد تا تو
گرد سمن تازه همی سنبل کاری
دعوی توزینگونه نبوده ست ونبوده ست
از عشق تو اندر دل من چندین زاری
امروزهمه حال دگر گشت و بتر گشت
فردا نه عجب باشد اگر زین بتر آری
تا ترک سمن عارض بودی نه چنین بود
امروز چنین شد که بت مشک عذاری
با عارض ساده ز در دیدن بودی
با خط دمیده ز در بوس و کناری
تا من بزیم چنگ ز تو باز ندارم
دانم که سه بوسه تو زمن باز نداری
جان و دل و دین را به کنار تو گذارم
تاتو به کنار خودم از مهر گذاری
من با توهمی از در یاری به در آیم
شاید که تو آیی ز درم از در یاری
نازاز تو سزد برمن مسکین که توایدون
باطره مشکین وخط غالیه باری
باطره مشکین همگی فتنه چینی
با غالیه گون خط سیه شور تتاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و احساسات عاطفی عمیق سخن میگوید. شاعر به معشوق خود، که به تصویر «ترک حصاری» و «سمن» کشیده شده، احساسی سرشار از درد و longing دارد. او از انتظارات و خواستههایش از عشق میگوید و اینکه چگونه این احساسات در دلش زنده هستند. همچنین به تغییرات وضعیت و شدت احساساتش در گذشته و آینده اشاره میکند و از بوسهها و ارتباط نزدیک با معشوقش یاد میکند. شاعر در نهایت به وابستگی عمیقش به معشوق و آرزوی دیدار دوباره با او تأکید میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که به دور سمنت سنبل نشسته بودم، به او گفتم که به خاطر دل شکستهام، دیگر نمیتوانم دعویای داشته باشم، ای عزیز!
هوش مصنوعی: ای ترک، ادعای تو بیش از پیش شده است تا وقتی که به گرد سمن تازه میچرخید، تو هم به کار سنبلکاری مشغول باشی.
هوش مصنوعی: دعوی تو به این شکل نبوده و در دل من از عشق تو، آنقدر گریه و ناله وجود ندارد.
هوش مصنوعی: امروز اوضاع تغییر کرده و بدتر شده است، فردا هم جای تعجب نیست اگر اوضاع بدتر از این هم بشود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زیباییهای صورت تو همچنان بر تارک چهرهات باشد، امروز اینگونه نمیشد، همانند بت زیبا و خوشعطر.
هوش مصنوعی: با چهرهای ساده و بیپیرایه، از در وارد شدی. در این هنگام، با خطی زیبا و دلنشین، بوسهای را طلب کردی و نزدیکی را تجربه کردی.
هوش مصنوعی: من هرگز از تو دور نمیشوم، چون میدانم که حتی سه بوسهات را هم به من نمیکنی.
هوش مصنوعی: برای تو جان و دل و دینم را فدای تو میکنم تا تو از روی محبت و عشق، مرا به کنار خودت بپذیری.
هوش مصنوعی: من با تو در یک خیال میآیم، شاید تو هم از در دوستی به سراغ من بیایی.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس کمبود و نیازمندی کسی است که در برابر زیبایی و جاذبه دیگری قرار دارد. شخص احساس میکند که باید به خاطر جذابیت آن دیگری، کوچکی و مسکینی خود را بپذیرد و به نوعی به آن زیبایی ارادت نشان دهد. در واقع، شاعر از قدرت و تأثیر زیبایی معشوق بر خود صحبت میکند و اینکه این زیبایی باعث میشود که احساس حقارت و ناتوانی کند.
هوش مصنوعی: عطرهای خوشبوی مشک همه به گرد هم آمدهاند و فتنهای به پا کردهاند، با گیسوانی که به رنگ سیاه و حالت تند و تیزی دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای باد بهاری خبر از یار چه داری
پیغام گل سرخ سوی باده کی آری
هم ز اول روز از تو همی بوی خوش آید
گویی همه شب سوخته ای عود قماری
زلف بت من داشته ای دوش در آغوش
[...]
ای آنکه تو بر ساعد اقبال سواری
ای آنکه تو بر مرکب فرهنگ سواری
آرام دل شهری و کام دل شاهی
خورشید بزرگانی و امید تباری
نام تو جوانشیر نه بیهوده نهادند
[...]
گرد باد خزان کرد به ما به رحیل آری
وز لشکر نوروز برآورد دماری
دارم چو تو بت روی و دلارام نگاری
سازم ز جمال تو من امروز بهاری
با چشم چو بحرم ز گهر خنده نگاری
با عیش چو زهرم به شکر بوسه شکاری
برگرد بناگوش چو عاجش خط مشکین
چون دای رخ کز شب بکشی گرد نهاری
خورشید نماینده بتی ماه جبینی
[...]
ای جان گذرکرده از این گنبد ناری
در سلطنت فقر و فنا کار تو داری
ای رخت کشیده به نهان خانه بینش
وی کشته وجود همه و خویش به زاری
پوشیده قباهای صفتهای مقدس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.