عشق نو و یار نوو نوروز و سر سال
فرخنده کناد ایزد بر میر من این حال
روزیست که در سال نیابند چنین روز
سالیست که در عمر نیابند چنین سال
در روی من امروز بخندد لب امید
بر چهرمن امروز بخندد دل اقبال
در زاویه امروز بخندد لب زاهد
در صومعه امروز بجنبد لب ابدال
از لاله همی لعل کند کبک دری پر
وز سبزه همی سبز کند زاغ سیه بال
از ناله قمری نتوان داشت سحر گوش
وز غلغل بلبل نتوان داشت بشب هال
از تازه گل لاله که در باغ بخندد
در باغ نکوتر نگری چشم شود آل
از دشت کنون مشک توان برد به اشتر
با آنکه فروشند همی مشک به مثقال
گلزار چو بتخانه شد از بتگر وازبت
کهسار چو ار تنگ شد از صورت و اشکال
از بس گل مجهول که در باغ بخندید
نزدیک همه کس گل معروف شد آخال
ای روز چه روزی تو بدین زینت و این زیب
کز زینت وزیب تو دگر شدهمه احوال
فرخنده و فرخ بر میر منی امروز
«ارجو» که همایون و مبارک بود این فال
سالار خراسان عضد دولت عالی
یوسف پسر ناصر دین آن در آمال
او را سزد و هست و همی خواهد بودن
هر روز دگر دولت و هر روز نو اقبال
زیبد که بدو دولت و اقبال بنازد
کاین هر دو زاقران امیرند وز امثال
گویند سزا گرد سزا گردد و این لفظ
هر گاه که جویند، بیابند در امثال
آن بار خداییست پسندیده بهر فضل
پاکیزه به اخلاق و پسندیده به افعال
روزی به بدش هر که سخن گفت زبانش
هر چند سخنگوی و فصیحست شود لال
از گنج برون آرد مال و همه بدهد
در گنج نهد شکر بزرگان بدل مال
از جمله میران جهان میر به رادی
پیداتر از آنست که بر روی نکو خال
میران براو همچو الف راست در آیند
گردند ز بس خدمت او گوژ تر از دال
ای فرخی ارنام نکو خواهی جستن
گرد در اوگرد و جز آن خدمت مسکال
چون لاله در آن خدمت فرخنده همی خند
چون سرو در آن دولت پاینده همی بال
تازان ز در خانه سلطان بر او شو
چون خوانده بوی مدحت سلطان به اجلال
آنکو زدل خلق فرو شست به مردی
نام پدر بهمن و نام پسر زال
آنجا که خلاف تو بود بگسلد امید
آنجا که رضای تو بود گم شود آمال
بر پیل به دو پاره کند گرز تو دندان
برشیر به دو نیمه کند خنجر تو یال
روزی که تو باشیر بشمشیر در آیی
شیر از فزع تو بکند دیده به چنگال
در بیشه بگوش تو غرنبیدن شیران
خوشتر بود از رود خوش و نغمه قوال
در جنگ ز چنگ تو به حیله نبرد جان
کرگی که بداند حیل روبه محتال
گردان دلاور چو درختان تناور
لرزان شده از بیم چو از باد خزان نال
بس کس که بجنگ اندر با خاک یکی شد
زان ناوک خونخواره و زان نیزه قتال
ای تازه تراندر بر خلق از در نوروز
ای دوست تر اندر دل خلق از سر شوال
آمد گه نوروز و جهان گشت دل افروز
شد باغ ز بس گوهر چون کیله کیال
می خواه و طرب جوی و ز بهر طرب خویش
می را سببی ساز و بر اندیش و بر آغال
تا گیتی و تا عالم و میرست به گیتی
تو میر ملک باش و ترا میران عمال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره جشن نوروز و شادیهایی است که این روز خاص به همراه میآورد. شاعر با اشاره به زیباییهای طبیعت و خوشحالیها، شادی و خوشبختی را به تصویر میکشد. او از روز نو و سال نو سخن میگوید و به یار و عشق نو اشاره میکند. در این روز، هر جا که بگردی، نشانههای سرزندگی و شادی را میبینی. شاعر همچنین به اهمیت و مقام شخصی به نام یوسف پسر ناصر دین اشاره کرده و از او به عنوان شخصی با تواناییهای فراوان در رسیدن به موفقیت و خوشبختی یاد میکند. او در نهایت بر اهمیت جشن نوروز و به دست آوردن لذت و شادابی در زندگی تأکید میکند و دعوت میکند تا از زندگی و طبیعت بهرهمند شویم.
هوش مصنوعی: عشق تازه و دوست جدید و نوروز که آغاز سال نو است، نیکو و خوشبختی را از سوی خداوند برای من به ارمغان بیاورید.
هوش مصنوعی: روزی میآید که در طول زندگی، انسانها چنین روزی را نخواهند دید. همچنین، سالی خواهد آمد که در عمر خود هیچگاه سالی مشابه آن را تجربه نخواهند کرد.
هوش مصنوعی: امروز در چهرهام لبخند امید میتابد و دل خوشبختی بر من میخندد.
هوش مصنوعی: در گوشه و کنار امروز، زاهد در صومعه میخندد و در همین حال، افراد بزرگ و محترم نیز حرکت میکنند.
هوش مصنوعی: کبک دری با زیبایی و لطافت خود، لاله را به رنگ قرمز تبدیل میکند و زاغ سیاه را با سبزی چمن هماهنگ میسازد.
هوش مصنوعی: نمیشود از صدای قمری در دل شب آرامش گرفت و از نغمه بلبل هم نمیتوان در شب آسودگی یافت.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان زیباییهای گل لاله در باغ میپردازد و میگوید که وقتی گل لاله در باغ با طراوت و شاداب به گل مینشیند، هر کسی را به تماشای زیباییهایش دعوت میکند. همچنین این زیبایی میتواند نگاهها را جلب کند و باعث شود که دیگر زیباییها در کنار آن کمتر دیده شوند.
هوش مصنوعی: میتوان از دشت مشک را به قافلهداران با شتر منتقل کرد، هرچند که اکنون مشک به قیمتهای کمارزشی به فروش میرسد.
هوش مصنوعی: باغ پر از مجسمهها و زیورآلات شده است، مانند معبدی پر از بتها. کوه هم که به خاطر شکلها و اشکال مختلفش محصور شده، به نوعی تنگ و محدود به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: به خاطر وجود زیاد گلهای ناشناخته در باغ، همه به سرعت به شناخت گل معروف و مشهور آن باغ رسیدند.
هوش مصنوعی: امروز چقدر روز زیبایی است با این زینت و زیبایی که تو داری. زیبایی و زینت تو باعث شده که حال و هوای همه چیز تغییر کند.
هوش مصنوعی: امروز روز خوشی و شادی است و انتظار دارم که این نشانه یا فال، خوب و خوش یمن باشد.
هوش مصنوعی: سالار خراسان، یعنی فرمانده بزرگ خراسان، از یوسف پسر ناصر دین حمایت و پشتیبانی میکند.
هوش مصنوعی: او سزاوار است که هر روز زندگی بهتر و خوشبختی تازهای را تجربه کند و به دنبال آن باشد.
هوش مصنوعی: خوب است که این دو نعمت، یعنی خوش شانسی و موفقیت، به او افتخار کنند، زیرا هر دوی آنها از ویژگیهای برجسته یکامیر و فرمانروا به شمار میروند.
هوش مصنوعی: میگویند هر کس عمل نیک یا بد انجام دهد، عاقبت کارش به خود آن عمل باز میگردد و این موضوع در مثلها و حکایتها به وفور یافت میشود.
هوش مصنوعی: خداوندی که به صفات نیکو و رفتارهای پسندیده شناخته میشود، همواره مورد ستایش و احترام قرار دارد.
هوش مصنوعی: اگر کسی روزی به بدی دیگری زبان به سخن بگشاید، حتی اگر بسیار فصیح و سخنور باشد، در آن لحظه ناگهان در برابر او سکوت خواهد کرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی از گنجینه خود مال و ثروت را بیرون آورد و همه آن را در گنج بگذارد، در حقیقت به بزرگی و ارزشمندی خود توجه کرده و جایگاه ویژهای برای آن قائل است.
هوش مصنوعی: از جمله حاکمان دنیا، کسی مانند رادی مشهورتر و برجستهتر از او نیست، خاصه که بر چهرهاش نشانهای زیبا وجود دارد.
هوش مصنوعی: مردم مانند الف به او گردن خم میکنند و از بس که در خدمت او هستند، به شکل و هیئتی تغییر میکنند.
هوش مصنوعی: ای فرخی، اگر به دنبال نام نیک و خوب هستی، باید گرد افراد خوب و نیکو بچرخی و از خدمتشان بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: مانند لاله که در چنین مراسم خوشایند و شادیآور میخندد و مانند سرو که در آن نعمت پایدار سر به فلک میساید، من نیز شاداب و خرم هستم.
هوش مصنوعی: با شتاب از در خانهی سلطان به سوی او برو، چون بوی ستایش سلطنت و بزرگی او را شنیدهای.
هوش مصنوعی: کسی که از دل مردم آزردگیها را برطرف کرد و به خاطر شجاعتش، هم نام پدرش بهمن و هم نام پسرش زال در یادها باقی ماند.
هوش مصنوعی: در جایی که خواستهای برخلاف ارادهات وجود داشته باشد، امید را قطع کن و در جایی که رضایت توست، از آرزوهای دیگر چشم پوشی کن.
هوش مصنوعی: اگر تو با گرز بر پیکر فیل ضربه بزنی، آن را به دو نیم تقسیم میکند و اگر با خنجر بر شیر حمله کنی، یال او را نیز به دو بخش میزند.
هوش مصنوعی: روزی که تو با شمشیر به میدان بیایی، شیر از ترس تو چشمانش را به چنگال میگیرد.
هوش مصنوعی: صدای غرّش شیران در جنگل برای تو دلنشینتر است از صدای زیبا و آهنگ قوال در کنار رودخانه.
هوش مصنوعی: در جنگ، به جای استفاده از زور، با هوش و تدبیر عمل کن؛ زیرا کسی که به ترفندها آگاه باشد، میتواند به راحتی بر حریفان غلبه کند.
هوش مصنوعی: شجاعان و دلیران مانند درختان بلند و تنومند، از ترس و نگرانی لرزان شدهاند، همچون درختانی که در پاییز از وزش باد نالیده و غمگیناند.
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد در نبرد به خاک افتاده و در نتیجه زخمهای عمیق و کشندهای که از تیرها و نیزهها بر آنها وارد آمده، جان خود را از دست دادهاند.
هوش مصنوعی: ای کسانی که در برابر مردم در نوروز رشد کردهاید، ای دوست، در دل مردم در ماه شوال نیز دوست داشتنیتر خواهید بود.
هوش مصنوعی: آمد بهار و نوروز فرارسید و دنیا را شاداب و دلنواز کرد. باغ به خاطر زیباییهای بسیارش مانند جواهر درخشان شده است.
هوش مصنوعی: به دنبال شادی و خوشحالی باش و برای لذت خود، نوشیدنی را وسیلهای قرار ده و به فکر و تدبیر بپرداز.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا و کائنات برقرارند، تو باید فرمانروای زمین باشی و همواره بر کارهای مربوط به خود نظارت داشته باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از عمر نماندهست برِ من مگر آمُرغ
در کیسه نماندهست برِ من مگر آخال
تا پیر نشد مرد نداند خطر عمر
تا مانده نشد مرغ نداند خطر بال
ای گمشده و خیره و سرگشته کسایی
[...]
این باز سیه پیسه نگر بیپر و چنگال
کو هیچ نه آرام همی یابد و نه هال
بی آنکه ببینش تو خوش خوش برباید
گاهی زن و فرزند گهی جان و گهی مال
چون بر تو همی تیز کند چنگ پس او را
[...]
از پار مرا حال بسی خوشتر امسال
همواره بدینحال بماناد مرا حال
فرخنده تر امسال ز هر سال مرا عید
افزوده تر امسال ز هر سال مرا مال
من پار همین عید ز نادیدن سروی
[...]
فتح و ظفر و نصرت و پیروزی و اقبال
با عز خداوند قرین بودند امسال
مشهور شد از رایت او آیت مهدی
منسوخ شد از هیبت او فتنه دجال
شاهان سرافراز نهادند بدو روی
[...]
فتح و ظفر و نصرت و فیروزی و اقبال
با عز خداوند قرین بودند امسال
مشهور شد از رایت او آیت مهدی
منسوخ شد از هیبت او فتنه دجال
شاهان سرافراز نهادند بدو روی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.