گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
بابافغانی

از عمر بسی نماند ما را

بیش از نفسی نماند ما را

هر سود و زیان که بود دیدیم

دیگر هوسی نماند ما را

ماییم و دل رمیده از خود

پروای کسی نماند ما را

گو روی زمین بگیرد آتش

اکنون که خسی نماند ما را

بهر چه درین دیار باشیم

چون ملتسمی نماند ما را

رفتیم چنانکه بر دل کس

گرد فرسی نماند ما را

بس آه زدیم چون فغانی

فریادرسی نماند ما را