بس تازه و تری چمن آرای کیستی
نخل امید و شاخ تمنای کیستی
روز آفتاب روزن و بام که می شوی
شبها چراغ خلوت تنهای کیستی
رنگت چو بوی دلکش و بویت چو روی خوش
حوری سرشت من گل رعنای کیستی
گل این وفا ندارد و گلزار این صفا
ای لاله ی غریب ز صحرای کیستی
حالا ز غنچه ی دل ما باز کن گلی
در انتظار وعده ی فردای کیستی
ای گل ز شرم دامن پاک تو در عرق
از جویبار چشم گهر زای کیستی
چون من به بند عشق تو صد ماهر و اسیر
تو زلف داده تاب بسودای کیستی
بزمی پر از پریست فغانی تو در میان
دیوانه ی کدامی و شیدای کیستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دل، سپند آتش سودای کیستی؟
خرمن به باد داده و رسوای کیستی؟
در محفلی که موج پریزاد می زند
آیینه دار حسن دلارای کیستی؟
در پوست، رستخیز قیامت فکنده ای
[...]
ای موج گل نوید تماشای کیستی؟
انگاره مثال سراپای کیستی؟
بیهوده نیست سعی صبا در دیار ما
ای بوی گل پیام تمنای کیستی؟
خون گشتم از تو باغ و بهار که بوده ای؟
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.