نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود روزی
نه این رشک از دل پر خون من بیرون شود روزی
به اندک گرمی اغیار دشمن گشتهای با من
معاذ الله اگر این دوستی افزون شود روزی
ببزمت داشتم جامی بصد شادی ندانستم
که از چشم بدم این باده در دل خون شود روزی
چو از آمد شد کوی توام برگ گلی نشکفت
بکنج نامرادی خوشدلم تا چون شود روزی
بچشم کم مبین ای عیبجو اشک نیاز من
که اندک اندک این آب تنک جیحون شود روزی
بمردن هم ندارد رستگاری عاشق مسکین
دلا این نکته ات معلوم از مجنون شود روزی
کند قتل محبان در لباس آن ترک و می ترسم
کزین خونهای پنهان دامنش گلگون شود روزی
ز بیم یار نفرین رقیبم بر زبان آمد
فغانی این دعا شاید که بر گردون شود روزی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات عمیق و دردناک خود اشاره میکند. او تأکید میکند که هیچگاه خوی نازک او به غیر تغییر نخواهد کرد و دل پرخونش نیز به سادگی آرام نخواهد شد. شاعر از خیانت و ناپایداری دوستیهای دیگران شکایت دارد و نگران است که این دوستیها بیشتر شود. او یادآور میشود که شادیاش به زودی به درد و رنج تبدیل خواهد شد. عشق و وابستگی به معشوق نیز به مانند گل سرخی است که در ناامیدی شکفته نمیشود. شاعر از عیبجوییها و غم خود سخن میگوید و به آخرین وضعیت مردمی که در عشق ناموفق بودهاند، اشاره میکند. او همچنین نگران است که عشقش ممکن است او را به بنبست برساند و از تعبیرات دعا و نفرین برای یافتن رستگاری استفاده میکند. در کل، شعر احساسی عمیق از عشق، ناامیدی و ترس از از دست دادن است.
هوش مصنوعی: نه لطافت تو از تأثیرات دیگران تغییر خواهد کرد و نه این حسادت و درد عمیق از قلبم یک روز پاک خواهد شد.
هوش مصنوعی: با کمترین محبت از جانب دیگران، تو به دشمنی با من روی آوردهای. امان از این که اگر این دوستی بیشتر شود، روزی به مشکل خواهی خورد.
هوش مصنوعی: من با شادی روی در میزی نشسته بودم و مشغول نوشیدن بودم، اما نمیدانستم که این نوشیدنی روزی باعث غم و اندوه در دلم خواهد شد.
هوش مصنوعی: زمانی که به کوی تو آمدم، هیچ گلی در دل من نشکفت و چون غم و ناملایمی روح مرا در بر گرفته بود، دلم نیز شاد نبود. در انتظارم که روزی بیاید که حال من تغییر کند و شاد شوم.
هوش مصنوعی: ای عیبجو، به چشم کم نگاه کن و اشک نیاز من را ببین؛ این اشک کمکم همانند آب جیحون خواهد شد و روزی فراوان خواهد شد.
هوش مصنوعی: عاشق بیچاره، حتی مرگ هم نمیتواند او را نجات دهد. این نکته که چگونه عشق میتواند انسان را به زبونی بکشاند، از داستان مجنون معلوم میشود. روزی این حقیقت روشن خواهد شد.
هوش مصنوعی: دوستداران را به قتل میرساند آن ترکِ زیبا و من نگرانم که روزی بر اثر این خونهای پنهان، دامن او به خون آغشته شود.
هوش مصنوعی: به خاطر ترس از یارم، نفرین رقیب به زبانم آمد و فریادی سر دادم. امید دارم که این دعا روزی به آسمان برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فروغ خاکیان از نوریان افزون شود روزی
زمین از کوکب تقدیر ما گردون شود روزی
خیال ما که او را پرورش دادند طوفانها
ز گرداب سپهر نیلگون بیرون شود روزی
یکی در معنی آدم نگر از من چه می پرسی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.