گاهی عتاب و گاه ترحم نمودهای
گه زهر چشم و گاه تبسم نمودهای
با اهل درد جور و جفا کردهای به ناز
مهر و وفا به اهل تنعم نمودهای
شب چون عرق نشسته به رویت ز تاب می
صد بار خوشتر از مه و انجم نمودهای
جان دادهام ز غیرت و از رشک مردهام
خندان چو با رقیب تکلم نمودهای
بیداد کم نمیکند آن ترک تندخو
ای دل اگر هزار تظلم نمودهای
هرجا که از پی تو فغانی کشیده آه
مستانه رفتهای و ترنم نمودهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز ای فلک نتیجهٔ انجم نمودهای
دندان کین به اهل تنعم نمودهای
خورشید من چو ذره جهانیست در پِیَت
از بس که روی گرم به مردم نمودهای
تو رخ نمودهای که دهم جان به یک نظر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.