هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو
ای غنچه ی شکفته فغان از رقیب تو
تو شادمان بحسن و من از عشق داغ داغ
آتش قرین من شد و گلشد نصیب تو
محبوب عالمی شده یی داغ بهر چیست
خود کیست ای چراغ محبان جبیب تو
شوقم یکی هزار شد از بوی دلکشت
بس داغ آرزو که کند تازه طیب تو
ای کار اهل شهر ز عشقت تمام راست
تا کی شکسته حال بماند غریب تو
می آید از علاج دلت بوی زندگی
دارد دم مسیح فغانی طبیب تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.