بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم
کامی از آن عذار و لب ساده چون کشم
جانی که در ریاضت حاجت تمام سوخت
پیش تو ای مراد خدا داده چون کشم
من عاشقم که باد مرا عیش خوش حرام
می با شکر لبان پریزاده چون کشم
من در خور ملامت و در دم تو باده نوش
جامی که بهر من نشد آماده چون کشم
نخل مرا نه از گل مقصود بسته اند
بوی مراد از آن قد آزاده چون کشم
اکنون که گردنم چو فغانی ببندتست
بار سبو و منت سجاده چون کشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.