شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ میدیدم
به بخت خود دل بدروز را در جنگ میدیدم
به ظاهر مینمود آن بیوفا دلگرمیی با من
ولی در باطنش دل سختتر از سنگ میدیدم
به راهی با رقیبان دیدم آن بدمست را ناگه
نگفتم یک سخن با او محل چون تنگ میدیدم
مرا منشان به پهلوی رقیب ای شمع کز بزمت
نمیگشتم چنین محروم اگر این ننگ میدیدم
فغانی کز فغان یک دم نیاسودی چه شد یارب
که او را دوش در بزم تو بیآهنگ میدیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.