متاب آن رخ ز من یک دم که در کوی تو میآیم
که من آنجا برای دیدن روی تو میآیم
دل از اندیشهٔ اغیار باز آورده در آن کو
برای سجدهٔ محراب ابروی تو میآیم
تو هردم میکنی صد جور و من از بهر یک دیدن
ز مردم میکشم صد طعنه و سوی تو میآیم
برد خوی توام هردم به راهی و من مسکین
ز بس شوقی که دارم از پی خوی تو میآیم
مبر حسرت به من ای آنکه از بزمش روی کشته
که من هم چون فغانی زود پهلوی تو میآیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و اشتیاق خود به معشوق صحبت میکند. او بیان میکند که به خاطر دیدن زیبایی و روی معشوق، از همه چیز دل میکند و به سراغ او میآید. شاعر میگوید که در راه عشق، سختیها و طعنههای مردم را تحمل میکند و همواره به سمت معشوقش میرود. او همچنین تأکید میکند که این عشق او را به گونهای مجذوب کرده که همه شوق خود را صرف دیدن معشوق میکند و هیچ حسرتی برایش باقی نمیماند. در نهایت، او به معشوق میگوید که از او دور نشود، چرا که او همیشه به سمت او میآید.
هوش مصنوعی: لطفاً آن چهرهی زیبا را از من دور نکن، حتی برای یک لحظه، چرا که من به خاطر دیدن تو به اینجا میآیم.
هوش مصنوعی: دلم را از فکر دیگران بینیاز کردهام، حالا برای سجده کردن در محراب ابروی تو به آنجا میآیم.
هوش مصنوعی: تو هر روز رفتارهای گوناگونی داری و من برای یک بار دیدن تو، از مردم شنوندهی هزاران سرزنش میشوم و باز به سمت تو میآیم.
هوش مصنوعی: هر لحظه من به دلیلی دنبال تو میآیم، در حالی که تو در حال رفتن به راههای خودت هستی. من در این مسیر، مثل یک نفر نیازمند و بینوا، با تمام اشتیاقم به دنبال تو هستم.
هوش مصنوعی: ای کسی که از مهمانیات روی برگرداندهای، حسرت نخور، زیرا من هم مانند فغانی به زودی به کنارت میآیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.