دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم
شراب در کف و سوز تو در درون چکنم
به آتش دگری چون نمی روی از دل
بهرزه داغ دل خویشتن فزون چکنم
توانم آنکه ترا مهربان خود سازم
ولی بکجروی بخت واژگون چکنم
دلم بگوشه ی دیوانگی قرار گرفت
دگر بدفع پریشانیش فسون چکنم
خیال بود که آیم برون ز ظلمت هجر
نگشت شمع جمال تو رهنمون چکنم
مرا که گوش بر آواز مرغ نامه برست
نوای بربط و آهنگ ارغنون چکنم
مگو که ناله مکن ای فغانی از غم یار
زیاده می شودم آتش درون چکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.