دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک
بستان که کس ندیده کبابی بدین نمک
دامن کشان و دست فشان می کنی خرام
می گیرد از غبار تو روی زمین نمک
گویا کسی که مرهم داغ دلم نهد
در دست تیغ دارد و در آستین نمک
شوری که من ز عشق تو دارم نداشت کس
زیرا که کس نداشت جوانی بدین نمک
گاهم بزهر چشم جگر می کنی کباب
گاهم به دیده می زنی از خشم و کین نمک
در گریه ی فراق، فغانی ز بخت شور
زد بر سواد دیده ی مردم نشین نمک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.