هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز
اگر چه سبزه ی سیراب شد خوشست هنوز
فدای آن گل رویم که دستزد نشدست
خراب آن می لعلم که بیغشست هنوز
بگرد آینه اش خط سبز دایره ییست
ولی ز آه دل ما مشوشست هنوز
ز شوق آن لب میگون و خط زنگاری
بخون سفینه ی دلها منقشست هنوز
نمیرود ز دلم لعل یار و خنده ی جام
کجاست باده که نعلم در آتشست هنوز
گسسته رشته ی جانم هزار بار ز ناز
بنیم بوسه دلم در کشاکشست هنوز
دلا پی نی تیرش ز گوش پنبه برآر
که آنچه می شنوی بانگ ترکشست هنوز
فغان گوشه نشینان ز گوش ابر گذشت
سوار من چو مه نو بر ابر شست هنوز
سپید ساخت فغانی ز غصه موی سیاه
دلش اسیر جوانان مهوشست هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خمش ز لابه که طبعش مشوشست هنوز
شکر بخور مکن شعله سرکشست هنوز
تحملی که مزاجش به اعتدال آید
میان عفو و غضب در کشاکشست هنوز
بر آشنایی طفل من اعتمادی نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.