ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگر
هر سر مویی به وصلت آرزومندی دگر
بگسل از دام گرفتاری که بر هر ذره اش
از کمند زلف مشگین بسته یی بندی دگر
منکه همچون غنچه دارم با لبت دلبستگی
کی گشاید کارم از لعل شکر خندی دگر
دل گرفتار غم و در دست یکبارش مسوز
از برای محنتش بگذار یکچندی دگر
آرزوی جام لعلت هر نفس بی اختیار
می کشد در موج خیز فتنه خرسندی دگر
چون نهال ناز پرورد قدت صورت ببست
از زلال شیره ی جانها نی قندی دگر
نیست بالاتر ز طاق آن دو ابروی بلند
بر زبان عشقبازان تو سوگندی دگر
از من بدروز، بی سامان تری در روزگار
مادر گیتی ندارد یاد فرزندی دگر
بر نمی گیرد فغانی از رهت روی نیاز
گرچه میگیرد ز نازت هر زمان پندی دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ابراز عشق و محبت عمیق شاعری به معشوقش پرداخته است. شاعر احساس میکند که هر ذرهای از وجودش به معشوقش گره خورده و دلش آرزوی وصال او را میکند. او دردمند از گرفتاریهای عاشقانهاش است و خواستار رهایی از این دردهاست. عشقش به معشوق به قدر و زیبایی او منتهی میشود و او به زیبایی ابروی معشوق اشاره میکند که هیچ چیز بالاتر از آن نیست. شاعر همچنین به سختیها و غمهای روزگار اشاره میکند که او را مورد آزار قرار میدهد و احساس تنهایی و بیکسی میکند. در پایان، با وجود تمام دردها و مشکلات، جاذبه و زیبایی معشوق همچنان اورا به خود میکشد.
هوش مصنوعی: ای کسی که هر ذره از وجودم با عشق تو مرتبط است، هر یک از موهای سرم آرزوی وصالت را در دل دارد.
هوش مصنوعی: از قید و بند مشکلات و گرفتاریا دست بکش، زیرا هر نقطهای از آن به زلف مشکی که بستهاند، پیوند خورده است و باید کار دیگری انجام دهی.
هوش مصنوعی: من مانند یک غنچه به لبهای تو وابستهام و امیدوارم که این وابستگی به زودی نتیجهای به دنبال داشته باشد تا از طعم شیرین لبهایت بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: دل پراز غم را رها کن و نگذار که به خاطر مشکلاتش آتش بگیرد؛ بگذار کمی بیشتر مقاومت کند.
هوش مصنوعی: هر لحظه به طور ناخودآگاه آرزوی نوشیدن جام سرخ تو را دارم، در حالی که در دل طوفانی از شادی و خوشحالی قرار دارم.
هوش مصنوعی: تو چون درختی نرم و زیبا هستی که با طراوت و صفای زندگی دیگران پرورش یافتهای و از این رو، دیگر هیچ شیرینی و خوشی نمیتواند تو را به خود جذب کند.
هوش مصنوعی: هیچ چیز بالاتر از قوس دو ابروی بلند تو وجود ندارد؛ عاشقان به آن ابروهای تو قسم میخورند که عشق را در قلبشان احساس میکنند.
هوش مصنوعی: من در روزهای بد، بینظیرتر از تو را در این دنیا نمیشناسم که مادرش فرزندی دیگر نداشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر چه در مسیر تو فریاد نیازی به گوش نمیرسد، اما هر لحظه از زیباییهایت نصیحتی جدید دریافت میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درد دل را می کنم با صبر پیوندی دگر
بر طبیب خود تغافل می زنم چندی دگر
اعتمادی نیست بر عهدیی که نقصانی ندید
هست در پیمان گسستن مهر پیوندی دگر
گرچه می دانم قسم خوردن به جانت خوب نیست
[...]
می تراشد فکر ما هر دم خداوندی دگر
رست از یک بند تا افتاد در بندی دگر
بر سر بام آ ، نقاب از چهره بیباکانه کش
نیست در کوی تو چون من آرزومندی دگر
بسکه غیرت میبرم از دیدهٔ بینای خویش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.