از کعبه عزم دیر برون از طریق بود
آیا چه چاره چون دل گمره رفیق بود
همچون فرشته از در میخانه بازگشت
عقلم که دیرساله رفیق شفیق بود
اندیشهٔ مفرح یاقوت داشت دل
غافل که نشئه در می همچون عقیق بود
رمزی که از زبان صراحی شنید جام
کُنهش کسی نیافت که مقصد عمیق بود
آخر باب و دانهٔ میخانه صید شد
مرغ دلم که طایر بیت العتیق بود
حرفی شنیدم از لب جانبخش ساقیای
از جا شدم که نکته بهغایت دقیق بود
هم در میان گریه فغانی فرود رفت
بیرون نشد ز بزم تو مسکین غریق بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.