آنم که سر نمیکشم از خنجر بلا
دارم زعشق روی تو سر در سر بلا
عشقم ادیب و تخته ی تعلیم لوح صبر
تن نسخه ی ملامت و دل دفتر بلا
هرگز زیمن سایه ی سنگ پریوشان
خالی نشد خرابه ام از زیور بلا
درمانده است مهره ی عقلم بنرد عشق
از کعبتین چشم تو در ششدر بلا
استاده ام بکشتن و آویختن چو شمع
از هیچ رو نمیگذرم از در بلا
چندین چراغ شعله کشید از شراره ام
آری بتن شدم علم لشکر بلا
دایم بجنگ و عربده، ترخان مجلسم
یعنی مدام سرخوشم از ساغر بلا
القصه روزگار بصد رنگم آزمود
در بوته ی محبت و مجمر بلا
سنگ حصار عشق فغانی دل منست
دیوانه ام برامده در کشور بلا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم و درد عشق سخن میگوید و به زبانی عاطفی و نمادین، وضعیت خود را شرح میدهد. او از خنجری که عشق به دلش میزند سخن میگوید و دردهای ناشی از آن را توصیف میکند. عشق او همچون معلمی است که صبر را در دلش تعلیم میدهد و او را در گیرودار ملامت قرار میدهد. شاعر به خرابهای اشاره میکند که همیشه از زیور عشق خالی نبوده و در نهایت، عشق او را به جنگ و جدال دچار کرده است. او از عزم خود برای ادامه مسیر عشق میگوید و به سرنوشتش که چندین بار آزموده شده اشاره میکند. شاعر در انتها به عشق به عنوان سنگ حصار و دیوانگی خود در دنیای پر از درد و بلا مینگارد.
هوش مصنوعی: من آن کسی هستم که از مشکلات و سختیها نمیترسم و به خاطر عشق تو، هر گونه رنجی را تحمل میکنم.
هوش مصنوعی: عشقم مانند یک نویسنده است و تختهی آموزش، نشاندهندهی صبر من است. دل من به ملامت و سختیها شبیه یک دفتر پر از مشکلات است.
هوش مصنوعی: هیچگاه زمین زیر سایهی سنگینی پریشانحالی خالی نبوده است، خرابهی من همواره با زینت درد و رنج پر شده است.
هوش مصنوعی: عقل من از محبت تو ناتوان و درمانده است، زیرا عشق تو مرا در دوچشمت گرفتار کرده و به درد و بلا انداخته است.
هوش مصنوعی: من تا آخرین لحظهام به مقاومت و تلاش ادامه میدهم، مانند شمعی که نمیگذارد از گرما و آتش بگذرد، هرگز از مشکلات و سختیها عقبنشینی نخواهم کرد.
هوش مصنوعی: چندین شمع از شعله های آتش من روشن شده است، بله من در برابر مشکلات و بلاهای سخت، تبدیل به یک علم و نشانه شدم.
هوش مصنوعی: مدام در حال جدال و پرخاش هستم، اما در عین حال، از مشکلات و سختیها لذت میبرم و از زندگی شاد و سرخوشم.
هوش مصنوعی: در نهایت، زندگی مرا به اشکال مختلف آزمایش کرد؛ در آتش عشق و در سختیها و مشکلات.
هوش مصنوعی: عشق همانند سنگی محکم بر دور دل من است و من دیوانهوار در دنیای مشکلات در حال زندگی هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا همتم به دست طلب زد در بلا
دربست شد مسخر من کشور بلا
دست قضا به مژده کلاه از سرم ربود
چون مینهاد بر سر من افسر بلا
آن دم هنوز قلعه مهدم حصار بود
[...]
یا رب به خون و خاک شهیدان کربلا
می بخش ایمنی به صفایی ز هر بلا
وانگه پس از سه روز، در آن دشت پربلا
بستند بار سوی مدینه، ز کربلا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.