بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید
پوشیده شد چنانکه نقابش کسی ندید
منظور هیچ مست نشد نرگس و گلش
هرگز میان بزم شرابش کسی ندید
آب حیات بود و لبی تر نشد ازو
گل داشت سالها و گلابش کسی ندید
بیرون نرفت و خلق جهانند عاشقش
عالم گرفت و پا برکابش کسی ندید
هر شب در آرزوی وصالش که کیمیاست
خفتند صد هزار و بخوابش کسی ندید
یا رب چگونه داشت چو گل، تازه عالمی
آن چشمه ی حیات که آبش کسی ندید
آهی نهان کشید فغانی و جان سپرد
رفت آنچنان که هیچ عذابش کسی ندید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.