مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش آید
الهی دشمن جان ترا این روز پیش آید
دلم مشکین غزالی برد و میگردم من بیدل
بود کز جانبی آن صید دست آموز پیش آید
چنان دلتنگم از نادیدن آن گل که بی رویش
نگردم شاد اگر صد عید و صد نوروز پیش آید
شبش در خواب می دیدم که میزد آتشی در دل
بسوزم پیش او خود را اگر امروز پیش آید
خوش آن شبها که سوزم تا سحر در کنج تنهایی
چو بیرون آیم آن شمع جهان افروز پیش آید
چو وقت آید که از لعل لبش فیروزه یی یابم
بلاهای عجب از بخت نافیروز پیش آید
بطاق ابرویش دارد فغانی دیده ی حیران
که از هر گوشه تیر غمزه ی دلدوز پیش آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم و دلتنگیهای خود برای یک معشوق سخن میگوید. او هر روز با دردهای جانسوزی روبهرو است و دعا میکند که دشمن جانش، یعنی معشوقش، به او نزدیک شود. دلتنگی او از دوری معشوق به حدی است که حتی در روزهای شاد مانند عید و نوروز نیز خوشحال نیست. شاعر در خواب با آتش سوزانی در دلش روبهرو میشود و اگر معشوقش امروز پیش او بیاید، خود را خواهد سوزاند. او از شبهایی یاد میکند که در تنهایی با سوز عشق میسوزد و وقتی به یاد لبهای معشوقش میافتد، از بخت بدش گله میکند. در انتها، ابروی معشوقش را با تیر غمزهاش مقایسه میکند که به دل او آسیب میزند. این شعر، احساسات عمیق و غمانگیز شاعر را در مورد عشق و دوری از معشوق به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: هر روز دردهای فراوانی بر من هجوم میآورد و به یاد تو آرزو میکنم که ای کاش دشمن جانم، تو را در این روزها میدیدم.
هوش مصنوعی: دل من را غزالی سیاه فریب داده و من بیقرار و آشفتهام، همچون بیدلی که از جانب آن صید رام به سوی من میآید.
هوش مصنوعی: من آنقدر از نبودن آن گل دلتنگم که حتی اگر صد جشن و نوروز هم بیاید، باز هم خوشحال نخواهم شد.
هوش مصنوعی: در خواب شب گذشته، احساس میکردم که عشقم آتش سوزانی در دل من ایجاد کرده است و اگر امروز او پیش من بیاید، آمادهام که خودم را برایش فدای کنم.
هوش مصنوعی: شبهای خوشی هستند که من تا صبح در گوشهای از تنهایی میسوزم و وقتی از آنجا بیرون میآیم، شمعی که دنیا را روشن میکند پیش رویم میآید.
هوش مصنوعی: زمانی خواهد رسید که از لبهای او به زیبایی یک فیروزه دست مییابم، اما در این میان، سختیها و مشکلات عجیبی از سرنوشت نامساعد پیش میآید.
هوش مصنوعی: ابروهایش به گونهای است که در آن فغانی وجود دارد، و چشمان حیران من از هر طرف تیرهای غمزهاش را احساس میکند که به سمت من میآید و دلام را میآزارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.