مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافروزد
نگشته شعله از یکجا بجای دیگر افروزد
درآ و خانه روشن کن که امشب مهلت عمرم
بود چندانکه پیش من کسی شمعی برافروزد
گرم سوزد خیال شمع رخسارت از آن خوشتر
که محنتخانه ی من بیتو شمع خاور افروزد
نیفتد بیتوام یکذره در دل پرتو شادی
فلک هر چند شمع دولتم روشن تر افروزد
چه سوزست این که چون رو مینهم بر آتش گلخن
ز پهلوی دلم پیوسته روی اخگر افروزد
چنین کز آتش رویت تن من گشت خاکستر
دلم آیینه ی مقصود ازین خاکستر افروزد
خوش آن محفل که بنشیند فغانی با دل سوزان
جمال ساقی گلرخ بنور ساغر افروزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.