چو رو از جانب صید آن شکارانداز میتابد
عنان میافگند بر من ز ناز و باز میتابد
سخن در پرده میگویی ولی گویا بود حسنش
فروغ روی خوب از جوهر آواز میتابد
عفی الله برق پیکانت چه شمع دلفروز است آن
که از شست تو ای ترک شکارانداز میتابد
عجب سوزیست از شمع رخت در جان پروانه
که از هر شهپرش صد شعله در پرواز میتابد
ز چنگ قامت عاشق چه گلبانگ طرب خیزد
که چرخ واژگون ابریشم این ساز میتابد
ببین حال فغانی ای که بر آیینهٔ پاکت
رخ انجام کار هرکس از آغاز میتابد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز می تابد
تمام از گوشه ی آن نرگس غماز می تابد
قبای سبز را در خور بود این شده لعلی
که همچون آتش موسی ز سرو ناز می تابد
نگویی این کبوتر از کجا می آورد نامه
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.