از چه مجنون مرغ را بر فرق خود جا کرده بود
غالبا از پیش لیلی نامهای آورده بود
از من محروم دی چون می گذشت آن شهسوار
تن نهان در خاک و از خون دیده ام در پرده بود
دل نمی داد از کف آسان غنچه ی پیکان یار
کش به آب دیده و خون جگر پرورده بود
التفاتی کان پری شب با من دیوانه داشت
نیست آن در خاطرم کز عشق هوشم برده بود
مستی عشق فغانی شور دیگر داشت دوش
غالبا از دست آن میخواره جامی خورده بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به دلدادگی و عشق دیوانهوار خود اشاره میکند. او از مجنون صحبت میکند که مرغی بر سر نهاده و نامهای از لیلی به همراه دارد. مجنون در حال گذر از کنار دلدادهاش، با دلشکستگی و درد عشق، در حالی که تنش در خاک است، غم و رنج خود را تجربه میکند. او نمیتواند به راحتی دل از عشق یار بکند و عشقش مانند آبی است که جگرش را سیراب کرده است. همچنین به یاد عشقش به یک پری شب اشاره میکند که به یادش مانده و مستی و فغان عشقش در شب گذشته طعمی متفاوت داشته است.
هوش مصنوعی: مجنون به خاطر عشقش به لیلی، گاهی مرغی را بر سرش میگذاشت، زیرا معمولاً نامهای از طرف لیلی برای او میآوردند.
هوش مصنوعی: آن شخص بزرگوار از من دور شد و وقتی که او میگذشت، بدنش در زیر خاک پنهان بود و من از اشک چشمانم در غم او پردهای را به تصویر کشیدم.
هوش مصنوعی: دل به راحتی از دست نمیرفت، غنچهای که عشق معشوق مانند پیکانی به دل نشسته بود، با اشک و درد دل پرورش یافته بود.
هوش مصنوعی: نگاه دلربای او که شبی با من بود، دیگر در یادم نیست؛ چرا که عشق مرا کاملاً مست و بیخبر کرده بود.
هوش مصنوعی: عشق حالتی خاص و پرشور به انسان میدهد. شب گذشته، کسی که به عشق دچار شده بود، از شراب زیادی که نوشیده بود، حال و هوای متفاوتی را تجربه کرده بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.