نظر بغیر نباشد اسیر بند تو را
بناز کس نکشد دل نیازمند تو را
شکرلبان همه دارند بر کلام تو گوش
چه لطف داد خدا لعل نوشخند تو را
مهی که از کف یوسف عنان حسن ربود
هزار بوسه دهد جلوهٔ سمند تو را
نگاه بر کمر لعل و تاج زر نکنی
چه احتیاج بود همت بلند تو را
کنند دام رهم عاقلان کلالهٔ حور
زهی جنون که گذارم خم کمند تو را
تو را رسد که لب از شیر شسته مینوشی
کسی بهانه نیارد گرفت قند تو را
پری به این همه افسونگری نیارد تاب
که روز بزم بر آتش نهد سپند تو را
بوعده صبر نکردیم و تلخکام شدیم
بکش بناز که نشنیدهایم پند تو را
صبا ز مجلس گرم تو داستانی گفت
که تن گداخت فغانی دردمند تو را



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است و احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوقش را بیان میکند. شاعر از قدرت جاذبه و تاثیر گذار لبان معشوق میگوید و آن را به لعل و نوشخند او تشبیه میکند. او همچنین به جنون عشق و انتظارهایش اشاره میکند و سرانجام به این میرسد که با وجود تحمل تلخیها، هنوز عشق او را به وجد میآورد. اشعار نمادین و غنی شاعر نشان دهنده عمق احساسات و زیباییهای عشق است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که اگر کسی غیر از تو به تو نگاه نکند، هیچکس نمیتواند دل نیازمند تو را به خود جلب کند.
هوش مصنوعی: همهٔ کسانی که لبهای شیرینی دارند، وقتی کلام تو را میشنوند، به آن گوش میدهند. چه لطفی از سوی خداست که لبخند تو همچون لعل (مروارید) است.
هوش مصنوعی: مهی که از دست یوسف زیبایی را ربود، هزار بوسه میزند بر زیبایی تو که مانند سمند است.
هوش مصنوعی: اگر به زیبایی و زینتهای ظاهری مانند کمر طلایی و تاج زر نگاه نکنی، چه نیازی به تلاش و همت بلند تو وجود دارد؟
هوش مصنوعی: عاقلانی که به دام من میافتند، همانند بندهایی هستند که مرا به سمت زیباییها میکشند. چه دیوانگی است که من بخواهم از گذرگاه این دامها عبور کنم و به چنگالت بزنم.
هوش مصنوعی: اگر تو شیرینزبانی و خوشصحبتی، دیگران نمیتوانند به تو ایرادی بگیرند و از شیرینی کلامت لذت میبرند.
هوش مصنوعی: پری با تمام زیبایی و جاذبهاش نمیتواند این همه فریبندگی را تاب بیاورد، وقتی که در روز جشن و شادی، آتش انگیزهها و احساسات را شعلهور کند.
هوش مصنوعی: ما انتظار صبر را کشیدیم و به تلخی دچار شدیم. بکش و به زیبایی خود ببال که ما نصیحت تو را نشنیدهایم.
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی از مجلس گرم تو حکایتی برایم کرد که جانم به خاطر درد و رنج تو به شدت میسوزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قبا کشیده به بر قامت بلند تو را
شکر گرفته در آغوش نوشخند تو را
هلال تا به رکاب تو سر نهد چون نعل
هزار بار ببوسد سم سمند تو را
دلم شکسته و عمریست آرزو دارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.