آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد
مهرم بساقیان گلندام تازه شد
هر شاخ گل ز کج کلهی می دهد نشان
خوبان رفته را به جهان نام تازه شد
آه از فریب دهر کزین عشوه بس نکرد
تا خلق را همان طمع خام تازه شد
از خاک کشتگان وفا خاست بوی گل
داغی که بود بر دل از ایام تازه شد
دل کنذده بودم از می و ساقی چو گل رسید
جان رمیده را هوس جام تازه شد
مرغ هوا به خانه خرابی من گریست
چندانکه سبزه ام بلب بام تازه شد
می نوش و گل بریز فغانی که عاقبت
باغ هنر ز چشمه ی انعام تازه شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به استقبال بهار و زیباییهای آن اشاره دارد. شاعر از تغییر و تحولی که بهار به ارمغان میآورد سخن میگوید و میگوید که دلش تازه و شاداب شده است. گلها و طبیعت به زندگی و عشق اشاره دارند و دلدادگی و امید به تازگی را به تصویر میکشند. با وجود فریبهای زندگی، عطر گلها یادآور وفا و عشق است. شاعر همچنین به حال و هوای خود و شوق نوشیدن و جشن گرفتن در باغ هنر اشاره میکند. در نهایت، شعر به جشن و شادابی بهار و زیباییهای زندگی اشاره دارد و خواننده را به لذتبردن از این لحظات دعوت میکند.
هوش مصنوعی: بهار آمد و دل من شاد شد، جام جدیدی پر شده و عشق من به ساقیان با لباس گلین تازگی پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: هر گل نشانی از زیباییهای محبوبان دارد و با هر شکوفه، نام جدیدی از آنها به دنیا معرفی میشود.
هوش مصنوعی: اهنگ فریب دنیا را میزند که این دنیای فریبنده از زیباییهایش دست برنمیدارد و هنوز هم برای مردم همان آرزوی بیهوده و ناپایدار را زنده نگه داشته است.
هوش مصنوعی: از زمین کسانی که به وفا معروف هستند، بوی گلی به مشام میرسد که نشاندهندهٔ دلگدازی و ناراحتیهایی است که در گذشته تجربه شده، اما حالا دوباره به یاد میآید.
هوش مصنوعی: دل هنگام جدا شدن از شراب و ساقی، همچون گلی که به باغی رسیده است، به زندگی و شادابی تازهای فکر میکند. جان خسته و رمیدهام دوباره آرزوی نوشیدن جام تازهای را دارد.
هوش مصنوعی: پرندهای که در آسمان پرواز میکرد، به خاطر ویرانی خانهام اشک ریخت، بهطوریکه سبزهای تازه بر بام خانهام رویید.
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب و ریختن گل را جشن بگیر، زیرا در پایان، باغ هنر با برکت و نعمت تازهای زندگی مییابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بازم به طوف کعبه احرام تازه شد
ذوقم به بوسه های لب جام تازه شد
گشتیم باز می کش و ارباب شید را
آئین طعن وشیوهٔ دشنام تازه شد
ذوقم نمانده بود ز خونابه های تلخ
[...]
شوق می از بهار گل اندام تازه شد
پیوند بوسه ها به لب جام تازه شد
از چهره گشاده سیمین بران باغ
آغوش سازی طمع خام تازه شد
زان بوسه های تر که به شبنم زگل رسید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.