خون خوردنم ز هجر تو از حد برون مباد
زین تلخ باده چهره ی کس لاله گون مباد
آتش بسوز ناله ی مستان عشق نیست
خوشدل کسی به نغمه ی این ارغنون مباد
ای گل خیال کشتن عاشق نه طور تست
بر دامنت نشانه ی این رنگ خون مباد
سوزانتر از جدایی یارست رشک غیر
این داغ بر جراحت عاشق فزون مباد
هر دم بشکل دیگرم آن غمزه می کشد
کافر به تیغ غمزه ی خوبان زبون مباد
آن را که نیست گرمی عشقی حیات نیست
سر بی هوای عشق و دلم بی جنون مباد
وصل تو آفتاب، بنام که فال زد
کش ذره یی ز کوکب طالع سکون مباد
خود را تمام داد فغانی بدست عشق
آشفته دل ز وسوسه ی چند و چون مباد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.