ماه من از خانه مست شب بهوای که شد
ساقی بزم که گشت شمع سرای که شد
دولت دیدار او باز کرا رخ نمود
آینه ی حسن او روی نمای که شد
غمزه پنهانیش آفت جان که گشت
خنده ی زیر لبش باز بلای که شد
عشوه و نازش کرا داد بشوخی فریب
مکر و فسونش دگر مهر و وفای که شد
گرنه بمستان خویش چاک گریبان نمود
جامه ی صد ناتوان چاک برای که شد
بر سر زانوی که مانده سرو خواب کرد
هیکل و بازوی او دست دعای که شد
بر دل سخت که داشت آه فغانی اثر
هر نفس گرم او داغ جفای که شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.