رسید آن شمع و از هر جانبی پروانه میجوید
پریشان کرده کاکل عاشق دیوانه میجوید
ز بدخویی و مستی خون کند در کاسهام اکنون
که پیمانبسته با میگونلبی پیمانه میجوید
رود تنها و نگذارد که باشم همره و دانم
که همتای خود آن گوهر کدامین دانه میجوید
چگویم کان بهشتی از هوای گلرخی چون خود
چو آتش گشته در کوی ملامت خانه میجوید
نگردد آشنا با کس و گر هم آشنا گردد
حریفی همچو خود کافر دل و بیگانه میجوید
کجا آرام گیرد روز و شب در دیده خواب آرد
کسی کان چشم مست و غمزهٔ مستانه میجوید
نکرده گوش بر گفت کسان اکنون که عاشق شد
پی خواب از فغانی هر شبی افسانه میجوید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به هرکس میرسد عاشق دل دیوانه میجوید
دلش را آشنا برده است و ازبیگانه میجوید
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.