محتسب گر به درِ میکده مانع نشود
رندِ میخواره به صد عربده قانع نشود
یار چون در رَهِ میخانه قدم پیش نهد
کیست کان راه و روش بیند و تابع نشود
اصل این ذرهٔ سرگشته هم از خورشید است
هم بدان اصل محالست که راجع نشود
راه باریک فنا تیزتر از شمشیر است
قطع این مرحله بیحجت قاطع نشود
عاشق از روی نکو در نظری فهم کند
آنچه معلوم به صد شرح مطالع نشود
سعی در کار تو دارند دلا دشمن و دوست
نگران باش که رنج همه ضایع نشود
لب فرو بند فغانی و درِ دل مگشای
که به تیزیِ زبان دفع موانع نشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون ز خط صفحه رخسار تو ضایع نشود؟
خط شبرنگ براتی است که راجع نشود
سخن خوب محال است که شایع نشود
نفس پاک براتی است که راجع نشود
یا سبو، یا خم می، یا قدح باده کنند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.