گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
بابافغانی

خود رای من بخلوت رازت پناه چیست

در بسته یی بروی غریبان گناه چیست

بیرون خرام و کشته ی دیرینه زنده کن

تا خلق بنگرند که صنع اله چیست

وه گر تو یکدو شب بسر کو در آمدی

پیدا شدی که کوکبه ی مهر و ماه چیست

دارد هوای خاک درت عاشق غریب

بر عزم کار بسته میان شرط راه چیست

زین غمزه و اشارت دانسته هر طرف

معلوم شد که گوشه ی چشم و نگاه چیست

از بسکه خون بحال دل خود گریستم

آگه نمی شوم که سفید و سیاه چیست

زین آه دردناک، فغانی چه فایده

چون یار بیغم تو نداند که آه چیست