کار دل از پهلوی دلدار بگشاید مرا
یار باید تا گره از کار بگشاید مرا
گر مرا بر دار بندد یار بهر امتحان
کیست کان ساعت بتیغ از دار بگشاید مرا
بسته ی زنجیر زلفت شد دل افگار من
زلف بگشا تا دل افگار بگشاید مرا
از سخن گویند میخیزد سخن، بگشای لب
تا زبان بسته در گفتار بگشاید مرا
بسکه دلتنگم اگر گویم غم دل با کسی
گریه سیل از دیده ی خونبار بگشاید مرا
بند بندم شد فغانی بسته ی زنجیر عشق
خوشدلم زین بندها گر یار بگشاید مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و دلتنگی خود به معشوق میگوید و احساس نیاز به او برای باز کردن گرههای زندگیاش را بیان میکند. او بیان میکند که تنها یار میتواند در مشکلاتش کمک کند و با محبتش، دردها و زنجیرهای عشق را بگسلد. شاعر همچنین ابراز میکند که اگر غمهایش را با کسی در میان بگذارد، اشکی از دلش میجوشد و در نهایت خوشحال است که حتی در این زنجیر عشق، اگر یار او را یاری کند، احساس رضایت دارد.
هوش مصنوعی: تنها با یاری دلبر و محبوب است که میتوانم مشکلات و گرههایم را حل کنم. برای رهایی از دشواریها به یاری او نیاز دارم.
هوش مصنوعی: اگر محبوبم به من آسیب برساند و مرا به دار بیاویزد تا مرا امتحان کند، چه کسی میتواند در آن لحظه با تیزی شمشیر، مرا از دار نجات دهد؟
هوش مصنوعی: دل شکستۀ من به زنجیر زلفهای تو گرفتار شده است؛ زلفهایت را باز کن تا دل آزردهام آزاد شود.
هوش مصنوعی: از صحبت کردن، کلام به وجود میآید؛ دهانت را باز کن تا زبان بستهام در گفتگو باز شود.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از غم دل برای کسی بگویم، آنقدر دلتنگ و ناراحت هستم که اشکم مانند سیلی از چشمانم سرازیر میشود.
هوش مصنوعی: من با هر ذره از وجودم فریاد میزنم و زندگیام به زنجیر عشق وابسته شده است. اما اگر یارم گره این زنجیرها را باز کند، از این بندها خوشحال و رها میشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.