شکسته شد دل و شادست جان خستهٔ ما
که یار نیست جدا از دل شکستهٔ ما
چو روز حشر برآریم سر ز خواب اجل
به روی دوست شود باز چشم بستهٔ ما
نشست آتش دل چهره برفروز ای شمع
بود که شعله کشد آتش نشستهٔ ما
رمید خواب خوش از چشم ما کجاست خیال
که آرمیده شود چشم خواب جستهٔ ما
گذشت کوکبهٔ صبح وصل و منتظریم
که باز جلوه کند طالع خجستهٔ ما
هزار دستهٔ گل بسته شد به خون جگر
نظر نکرد به گلهای دسته دستهٔ ما
ز خاک و خون فغانی هزار لاله دمید
همین بود ز رخت باغ تازه رستهٔ ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نشد درست به هندوستان شکستهٔ ما
نماز بود در او، کار دست بستهٔ ما
جدا شدیم ز همصحبتان، خوش آن روزی
که بود دستهٔ گل را حسد به دستهٔ ما
به خانه نیست که بتوان نمودنش به طبیب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.