ای زندگی از غنچه ی لعل تو روان را
چون روی تو نشکفته گلی گلشن جان را
دل گرم می وصل تو در ساغر خورشید
یکذره چه تاب آورد این رطل گران را
هر وقت سحر، غنچه ی سیراب ز شبنم
شوید جهت گفتن نام تو دهان را
گر از نفس گل نشود بوی تو ظاهر
بلبل نکند این همه فریاد و فغان را
نقش خم ابروی تو در منظر دلها
محراب دعا بسته کران تا بکران را
باد سحر آورد ز لعلت دم عیسی
تا غنچه ی دلتنگ نشاند خفقان را
مرغ سحر از بلبل گلزار تو آموخت
این نغمه که تعلیم بود اهل بیان را
تا سیر کند رخش تو در گلشن گردون
جاروب زند صبح ره کاهکشان را
ای نزل عطای تو ز خوان انا املح
عیسی نفسان مایده خوار این لب نان را
ذات تو همان مصدر علمست که هرگز
فرسوده ی تعلیم نفرموده نشان را
دست تو همان دست بلندست که از قدر
جز بر ورق ماه نیازرده بنان را
گر در گذر حادثه خاری بنشانی
رخصت نبود در چمن دهر خزان را
ور حامی بازار جهان حفظ تو گردد
در بسته نگردد دگر این هفت دکان را
خور کز اثر اوست عیار زر و گوهر
از نور چراغ تو فروزد دل کان را
تأثیر سحاب کرمت در دل آذر
سازد چو صدف، حامل گوهر سرطان را
هر پشه که از عرصه ی میدان تو خیزد
از پای درآرد نفسی پیل دمان را
جز موجد امر تو دگر کیست که آرد
از پرده ی اعجاز برون شیر ژیان را
فردوس حریمت که بهشتیست مخلد
خارش گل صد برگ دهد امن و امان را
در ناصیه ی حاجب و دربان تو چین نیست
اینجا همه بارست چه خاقان و چه خان را
مستان ره عشق تو در چشم نیارند
سامان سکندر منش ملک ستان را
بی پرتو مهر تو کم از ذره شمارند
خوبان قمر طلعت خورشید و شان را
کی رخش فلک جلوه ی طاووس نماید
از داغ تو صد بار نیفروخته ران را
در دور تو بر جدول احکام کواکب
غیر از نظر سعد نیابند قران را
ماهیت دیدار تو در دیده ی کافر
آیینه ی مقصود کند نقش بتان را
ان را که به سرچشمه ی تحقیق درآری
از تخته ی تعلیم بشوید هذیان را
از میمنت گوهر تسبیح تو راهب
خالی کند از رشته ی زنار میان را
گویند فسان تیز کند تیغ ز جوهر
تیغ تو از الماس کند تیز فسان را
آنروز که در عرصه ی صحرای قیامت
با حسن عمل کار فتد خلق جهان را
بگشاده ملک، نامه ی اعمال خلایق
بر پیر و جوان عرض کند جرم نهان را
یاد غضب و لطف کند خافی و راجی
جانهای سراسیمه و دلهای تپان را
هر جزو ز اجزای بدن وقت شهادت
تقریر کند نیک و بد سود و زیان را
هر کس بجزای عمل خود رسد آنجا
خصمان بدل خصم نگیرند ضمان را
از شرم گرانباری دیوان مظالم
نه وزن سبکباری و نی تاب گران را
در چشم دل اهل گنه مالک دوزخ
از نار و دخان تیز کند تیغ و سنان را
در وادی جسم و جسد اهل معاصی
از قطع منازل نبود هون و هوان را
سیلاب ندامت نشود موجب تسکین
از گرمی صحرای قیامت عطشان را
دست همه در حلقه ی فتراک تو آن روز
آه ار نکشد فارس قهر تو عنان را
روشن کند از ناصیه ی مومن و کافر
پروانه ده خلد و سقر نار و دخان را
لطف تو ببخشد گنه ذره و خورشید
ضایع نگذارند چه خیزان چه فتان را
سرسبزی و آزادی از احسان تو باشد
هم سبزه ی افتاده و هم سرو روان را
با مهر تو فغفور بود نرگس مخمور
گر سرمه کند خاک خرابات مغان را
شاها منم آن بلبل آزرده درین باغ
کز خار ستم برده جفان حدثان را
وقتست که در طوف حریم حرم انس
آزاده پر و بال گشاید طیران را
خاک قدم آل عبا باش فغانی
در روی زمین گر طلبی عزت و شان را
چندان که بود در چمن هفت و سه و چار
سرسبزی هر شاخ گل شاه نشان را
تا جلوه کند نسترن و برگ وسه برگه
همخانه بود عقد ثریا دبران را
در نظم گلستان بقا نام تو بادا
جز بر گذر قافیه بهمان و فلان را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و زیباییهای الهی میپردازد. شاعر از زندگی و عشق به معشوق میگوید، زندگی را به غنچهای زیبا تشبیه کرده و دلخوشیها و دردهای وصل را به تصویر میکشد. او به تأثیر عشق بر دل و جان انسانها اشاره میکند و عظمت و برکات ایزد را در کائنات تجلی میدهد. در ادامه به عظمت مقام معشوق و نقش او در عالم هستی و تحقق عدالت و نعمت در روز قیامت اشاره میکند. شاعر به خاطر عشق و جستجوی حقیقت به درگاه معشوق دعا میکند و در نهایت، آرزو دارد که نام معشوق در گلشن وجود همچنان برقرار بماند.
هوش مصنوعی: ای زندگی، چون گل سرخ تو وجودم را به تب و تاب میآورد، همانطور که گلهای باغ جانم هنوز شکفته نشدهاند.
هوش مصنوعی: دل شاداب و امیدوار به وصل تو مانند ساغر آفتاب است، اما چگونه میتواند این بار سنگین را تحمل کند؟
هوش مصنوعی: هر بار که صبح میرسد و غنچهها با شبنم تازه میشوند، برای گفتن نام تو آماده میشوند.
هوش مصنوعی: اگر از عطر گل تو خبری نباشد، بلبل این همه فریاد و ناله را نمیکند.
هوش مصنوعی: خم ابروی تو در دلها مانند محرابی است که دعاهای ما را به سوی مرزهای دور میبرد.
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی با نفسی که از لعل تو میآید، حالتی ایجاد میکند که غنچهی دلتنگی را از حالت خفقان بیرون میآورد و به زندگی میآورد.
هوش مصنوعی: پرنده سحر از بلبل در باغ تو یاد گرفت که این نغمه زیبا را به اهل سخن آموزش دهد.
هوش مصنوعی: تا هنگامی که اسب تو در باغ آسمان بچرخد، صبح، راه کاهی را تمیز میکند.
هوش مصنوعی: ای که بخشش تو از سفرهی پر نعمت بسیار است، براستی که چون عیسی بر ما نازل میشوی. ای که بر سفرهای که به ما دادهای، این نان را که در دست داریم، به ما ارزانی میداری.
هوش مصنوعی: وجود تو منبعی از دانش است که هیچگاه تحت تأثیر آموزش و یادگیری قرار نگرفته و همواره خالص و دست نخورده باقی مانده است.
هوش مصنوعی: دست تو همان دستی است که از توان و قدرتش تنها بر روی ورق ماه، خطی نرم از نیاز نوشته است.
هوش مصنوعی: اگر در جریان حوادث، خار و زخمی ایجاد کنی، در این دنیا اجازه نخواهی داشت تا بهار را تجربه کنی و همیشه در پی خزان و تلخیها خواهی بود.
هوش مصنوعی: اگر حمایت و نگهداری از تو در بازار جهانی برقرار باشد، دیگر این هفت دکان بسته نخواهد شد.
هوش مصنوعی: خورشید که به خاطر تأثیرش، معیار ارزش طلا و جواهر است، از نوری که در دل تو وجود دارد، میدرخشد و میفروزد.
هوش مصنوعی: این بیت میگوید که اثرات نیکی و کرامت تو در دل کسی مانند آتش سوزاننده است که میتواند از صدف، گوهر ارزشمندی را به وجود آورد. به عبارت دیگر، اعمال نیکو و مهربانی در دل دیگران تأثیر عمیقی میگذارد و میتواند باعث ایجاد زیبایی و ارزشهای باارزش شود.
هوش مصنوعی: هر پشهای که از میدان تو عبور کند، میتواند نفس یک فیل در حال دویدن را به راحتی از پای درآورد.
هوش مصنوعی: جز خالق تو، چه کسی میتواند از پس پردهی شگفتیها، شیر نیرومند را به نمایش بگذارد؟
هوش مصنوعی: حریم تو برای مردم بهشتی است و گل صدبرگ، مانند نشانهای از آرامش و امنیت، در آنجا قرار دارد.
هوش مصنوعی: در پیشانی نگهبان و دربان تو نشانهای از چین و کدورت نیست، بلکه در اینجا همه یکسانند و نه تنها پادشاهان بلکه افراد عادی نیز در این محیط به طور برابر دیده میشوند.
هوش مصنوعی: عاشقان عشق تو در چشم خود هیچ نظم و ترتیبی ندارند و مانند سکندر، صاحب قدرت و سلطنت هم نیستند.
هوش مصنوعی: اگر نور تو نباشد، خوبان و زیباییها نیز به اندازه یک ذره ارزش ندارند. آنها مانند قمر و خورشید نمیدرخشند و شان و مقامشان پایین میآید.
هوش مصنوعی: کیست که به زیبایی آسمان و شگفتیهایش بتواند در اثر داغی که تو به دل داشتی، خود را نشان دهد و از حسرت تو بارها دچار سوختن شود؟
هوش مصنوعی: در اطراف تو، هیچ کدام از ستارههای آسمان نمیتوانند چهره خوشبختی را نشان دهند، جز اینکه از سوی ستاره سعد باشد.
هوش مصنوعی: ماهیت دیدار تو در نظر من مانند آیینهای است که هدفش نمایش بتهاست.
هوش مصنوعی: اگر کسی را به حقیقت و علم نزدیک کنی، از آموزههای نادرست و بیپایه رها میشود.
هوش مصنوعی: خوشبختی و خوشی ناشی از ارزش و زیبایی تسبیح تو، باعث میشود که راهبان و زاهدان، از بند و زنجیرهای دنیوی رهایی یابند.
هوش مصنوعی: میگویند که داستانها و افسانهها میتوانند تیزی و قدرت تیغ را افزایش دهند و تیغ تو را از الماس هم تیزتر کنند.
هوش مصنوعی: آن روزی که در میدان قیامت با کارهای نیک و نیکوکاری، انسانها به سرنوشت خود پی خواهند برد.
هوش مصنوعی: دولت و قدرت نمایان میشود و نامهی کارها و اعمال مردم، چه پیر و چه جوان، به نمایش گذاشته میشود و گناهان پنهان همه نمایان میشود.
هوش مصنوعی: خوابآلودگان و امیدواران، به یاد خشم و محبت خداوند، جانهای مضطرب و دلهای پررفت و برگشت فکر میکنند.
هوش مصنوعی: هر قسمتی از بدن در زمان شهادت، خوبیها و بدیها، سود و زیان را بیان میکند.
هوش مصنوعی: هر فردی براساس اعمال خود به سرنوشت خود میرسد و در آنجا دشمنان به دشمنی یکدیگر نمیپردازند و هیچ کس از ضمانت یا ضمانتنامهها خبری ندارد.
هوش مصنوعی: از ترس بار سنگین مشکلات و عواقب بد، نه میتوانم سبک و آزاد باشم و نه تحمل درد و سختی را دارم.
هوش مصنوعی: در دل کسانی که مرتکب گناه شدهاند، آتش و دود سوزانندهای وجود دارد که باعث میشود چاقوها و تیغهای کشنده خود را تیز کنند.
هوش مصنوعی: در دنیای جسم و بدن، کسانی که مرتکب گناهان میشوند، به دلیل اعمالشان از رسیدن به مقام و جایگاه واقعی خود بیبهرهاند و به هیچگونه آرامش و راحتی نخواهند رسید.
هوش مصنوعی: ندامت و پشیمانی نمیتواند موجب آرامش و راحتی برای کسی که در صحرای قیامت تشنه است، شود.
هوش مصنوعی: در آن روز که همه دستها در دام سرنوشت تو گرفتار باشند، اگر فارس نتواند از شدت غم خود آهی بکشد، تو بر کنترل و اختیار خود تسلط داری.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هم مومن و هم کافر در سرنوشت خود تحت تأثیر اعمالشان قرار میگیرند. به عبارت دیگر، جایگاه هر یک از آنان در بهشت و جهنم بر اساس رفتار و ایمانشان تعیین میشود. بهشت و جهنم به عنوان دو مقصد نهایی در نظر گرفته شدهاند که در نتیجهی انتخابهای فردی شکل میگیرند.
هوش مصنوعی: محبت و مهربانی تو موجب عفو و بخشش خطاهای کوچک و بزرگ میشود. نه تنها نور خورشید که به همه جا میتابد، بلکه حتی ذرات ریز هم از قدرت بخشش تو بینصیب نخواهند ماند، چه کسی که در حرکت است و چه کسی که ثابت ایستاده است.
هوش مصنوعی: سرسبزی و آزادی ناشی از لطف و بخشش توست. هم سبزهای که بر روی زمین افتاده و هم سروی که به آرامی در حال حرکت است، به خاطر تو زندگی و زیبایی دارند.
هوش مصنوعی: با عشق تو، نرگس مست و شاداب میشود، حتی اگر سرمهاش را از خاک میخانههای زرتشتیان بگیرد.
هوش مصنوعی: من آن بلبل ناراحت هستم که در این باغ به خاطر خاری از ستم و ظلم زمانه زخم خوردهام.
هوش مصنوعی: زمانی فرامیرسد که در آشوب و طوفان، در محیطی امن و آرام، روح آزاد و بیقید و بند پر و بال میگشاید و به پرواز درمیآید.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که در زندگی به مقام و جایگاه بالایی دست پیدا کنی، باید humble و خاکی باشی، مانند افرادی که قدمشان بر زمین است و از خاندان بزرگان و اهل معرفت هستند.
هوش مصنوعی: هر چقدر در باغ گل خوشبو و زیبا وجود دارد، هر شاخه گل نمایانگر زیبایی و شکوه خاصی است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نسترن و برگهای وسه در کنار هم جلوهگری کنند، عقد (پیوند) ثریا نیز به زودی برقرار خواهد شد.
هوش مصنوعی: در اینجا میخواهد بگوید که نام تو همیشه در یادها باشد، حتی اگر در قافیهها و شعرها هم به تو اشاره نشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواهی که نیاری به سوی خویش زیان را
از گفتن ناخوب نگهدار زبان را
گفتار زبان است ولیکن نه مرا نیز
تا سود به یک سو نهی از بهر زیان را
گفتار به عقل است، که را عقل ندادند؟
[...]
ای شاه! تویی شاه، جهان گذران را
ایزد به تو دادهست زمین را و زمان را
بردار تو از روی زمین قیصر و خان را
یک شاه بسنده بود این مایه جهان را
آسان گذران کار جهان گذران را
زیرا که جهان خواند خردمند جهان را
پیراسته می دار به هر نیکی تن را
آراسته می خواه به هر پاکی جان را
میدان طمع جمله فرازست و نشیب است
[...]
نوروز جوان کرد به دل پیر و جوان را
ایام جوانی است زمین را و زمان را
هر سال در این فصل برآرد فلک از خاک
چون طبع جوانان جهان دوست جهانرا
گر شاخ نوان بود ز بی برگی و بی برگ
[...]
آراست جهاندار دگرباره جهان را
چو خلد برین کرد، زمین را و زمان را
فرمود که تا چرخ یکی دور دگر کرد
خورشید بپیمود مسیر دوران را
ایدون که بیاراست مر این پیر خرف را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.