گنجور

 
بابافغانی

بازاز سمن و گل چمن آراست جهان را

جان تازه شد از لطف هوا پیر و جوان را

صورتگر اشجار ز عکس گل و نسرین

سیمای سمن داد شب غالیه سان را

آیینه ی خور خاصیت کاهربا یافت

کز روی گل زرد رباید یرقان را

وقتست که مشاطه گر لاله گشاید

چون نافه ی سربسته سر غالیه دان را

فیض نفس پاک ز بوی گل و لاله

کیفیت می داد کل کوزه گران را

ابر از اثر لطف هوا در دل خارا

شاخ گل صد برگ کند چوب شبان را

آب ز هوس جلوه ی گلهای بهاری

جوید چو حباب از دل دریا جریان را

در آب روان جلوه دهد باد بصد ناز

صد سرو خرامنده و شمشاد چمان را

در قوس قزح برصفت ابروی خوبان

رنگ پر طاوس دهد زاغ کمان را

از فیض هوا بر صفت بزم ریاحین

آرد به سخن سوسن آزاده زبان را

آن اتش گلفام ده امروز که گردون

از چشمه ی خور آب دهد لاله ستان را

وان آب شفق رنگ روان ساز که در جام

آتش زند از جلوه چو گل آب روان را

عالم گذرانست همان به که درین باغ

بی غم گذرانیم جهان گذران را

فیضی که ز سرچشمه ی خورشید نیابی

در دور گل از گردش ساغر طلب آن را

دل جمع کن امروز و ببین از گل این باغ

آن جلوه که فردا بود انوار جنان را

دارد چمن از نامیه انواع لطایف

تا هدیه برد روضه ی سلطان جهان را

سرو چمن آل عبا شاه خراسان

کز سایه سمن سای کند باد وزان را

بر چهره ی وصفش چه محل زیور تقریر

دریاب که حاجت به بیان نیست عیان را

شکر نعمش باز درین مطلع رنگین

بگشاد زبان فاخته ی قافیه خوان را

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ناصرخسرو

خواهی که نیاری به سوی خویش زیان را

از گفتن ناخوب نگه‌دار زبان را

گفتار زبان است ولیکن نه مرا نیز

تا سود به یک سو نهی از بهر زیان را

گفتار به عقل است، که را عقل ندادند؟

[...]

منوچهری

ای شاه! تویی شاه، جهان گذران را

ایزد به تو داده‌ست زمین را و زمان را

بردار تو از روی زمین قیصر و خان را

یک شاه بسنده بود این مایه جهان را

مسعود سعد سلمان

آسان گذران کار جهان گذران را

زیرا که جهان خواند خردمند جهان را

پیراسته می دار به هر نیکی تن را

آراسته می خواه به هر پاکی جان را

میدان طمع جمله فرازست و نشیب است

[...]

ابوالفرج رونی

نوروز جوان کرد به دل پیر و جوان را

ایام جوانی است زمین را و زمان را

هر سال در این فصل برآرد فلک از خاک

چون طبع جوانان جهان دوست جهانرا

گر شاخ نوان بود ز بی برگی و بی برگ

[...]

سنایی

آراست جهاندار دگرباره جهان را

چو خلد برین کرد، زمین را و زمان را

فرمود که تا چرخ یکی دور دگر کرد

خورشید بپیمود مسیر دوران را

ایدون که بیاراست مر این پیر خرف را

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه