بخش ۴۵ - کشتن مختار قیس ابن حفص شیبانی را
به کام اندرش نیش ها چون گراز
تو گفتی که اهریمن آمد فراز
بپرسید مختار کاین زن زکیست؟
بدین درگه آوردنش بهر چیست؟
بدوگفت عبداله این نیست زن
بگویم کنون نام او با تو من
مراین قیس بن حفص شیبانی است
که درخورد نفرین یزدانی است
بدین چادر و موزه می خواست جان،
رها سازد از خشم میر جهان
بیاوردمش تا سزایش دهی
به بدتر عقوبت جزایش دهی
که این نیز بوده است درکربلا
ستمگر بر شاه اهل ولا
بفرمود تا برخرش باژگون
نشاند دم خر به دست اندرون
چنانش برد سوی بازارها
سگالد همی با وی آزارها
پس آنگه به دوزخ روان سازدش
درآتش مکان جاودان سازدش
و را پور کامل به زخم درشت
به بازار برد و بگرداند و کشت
همان کرد کو را بفرمود میر
بپرداخت روی جهان زان شریر
بیامد یکی مرد از آن پس ز در
به مختار گفت: ای کلید ظفر
بدان ره که زی بصره گردد کشان
مرا بوستانی است مینو نشان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.